آدم بسیار حساس در خانه‌ای که خودشیفته هست

آیا تا به حال در حال گوش کردن یک قطعه موسیقی گریسته‌اید؟ آیا در حین نگاه کردن به یک اثر هنری احساس کرده‌اید که مو بر اندامتان سیخ شده است؟ یا اینکه فقط با ایستادن …

522866e3 ac4b 45e2 97f5 98fa8da9e70b shutterstock 1607564704

آیا تا به حال در حال گوش کردن یک قطعه موسیقی گریسته‌اید؟ آیا در حین نگاه کردن به یک اثر هنری احساس کرده‌اید که مو بر اندامتان سیخ شده است؟ یا اینکه فقط با ایستادن نزدیک یک نفر متوجه غمگین بودن او شده باشید بدون اینکه آن شخص حرفی زده باشد. اگر این موارد آشنا به نظر می‌آیند، ممکن است شما یک شخص بسیار حساس HSP باشید.

همانطور که هفته قبل متذکر شدم، تخمین زده می‌شود که ۱۵ تا ۲۰ درصد از جمعیت را آدمهای بسیار حساس تشکیل می‌دهند. دریافت و پاسخ HSP ها به موارد حساسیت برانگیز بسیار بیشتر از سایرین است، آن‌ها همچنین در احساس کردن موارد ناملموس بسیار توانمند هستند، مانند حس کردن انرژی یک فضا یا احساسات شخصی دیگر.

در همه کسانی که فرزندان آدم‌های خودشیفته بوده‌اند و حالا بزرگسال شده‌اند تا حدودی حس پیش بینی کننده منفی وجود دارد تا بتوانند جلوی خشم ویرانگر و انفجاری آدم خودشیفته را بگیرند، HSPها در این زمینه برخوردی کاملاً متفاوت دارند.

 

حس کردن آنچه واقعاً رخ می‌دهد

از بسیاری جهات، HSPها مطلوب هدف خودشیفته‌ها هستند. رفتارهای فرد خودشیفته به شدت حول برآوردن نیازهای عاطفی‌اش متمرکز است با کمی توجه یا بدون توجه به شخص دیگر. انگیزه‌ای که برای تسکین دادن درد خوددارند، اینکه احساس مهم بودن و دوست داشته شدن داشته باشند، و اینکه احساس کنند همه چیز تحت کنترل آنهاست بر همه نیازهای دیگران ارجحیت دارد.

از سوی دیگر، افراد بسیار حساس به طور دقیق و منحصر به فردی از وضعیت فیزیکی، روانی و عاطفی افراد اطراف خود آگاه هستند. آن‌ها اغلب – آگاهانه یا ناخودآگاه – برای بهبود حال طرف مقابل تلاش می‌کنند. چنین شخصی بهترین زوج برای یک خودشیفته است که از مراقبت و توجه به خود لذت می‌برد.

متأسفانه، برای HSP قرار گرفتن در این نوع رابطه منافع لذت بخش کمتری دارد. یکی از چالش‌های بسیار حساس بودن این است که نمی‌توان آن را موقتاً خاموش کرد. HSPها اولین کسانی هستند که متوجه ابر سیاهی می‌شوند که به نظر می‌رسد همیشه بالای خانه یک خودشیفته قرارگرفته است.

آن‌ها اغلب فقط با قدم گذاشتن دریک اتاق می‌توانند متوجه شوند که وضعیت سخت و ناخوشایندی قراراست رخ دهد. حتی اگر همه چیز به ظاهر آرام به نظر برسد. برای HSP، “من حس بدی در این مورد دارم” فقط یک نقل قول از فیلم جنگ ستارگان نیست، بلکه به نوعی یک پیشگویی است. آگاهی بسیار نسبت به انرژی‌های محیط و اشخاص می‌تواند فشار زیادی بردوش شخص HSP وارد کند و باعث ناراحتی او شود چرا که می‌خواهد به نحوی همه چیز را به حالت مناسبی بازگرداند.

 

انتظار غیر ممکن

درک نیازهای شخص دیگر، می‌تواند این انتظار را ایجاد کند که فرد بسیار حساس باید بتواند کاری در مورد آن انجام دهد. هم HSP و هم خودشیفته ممکن است به این باور برسند که وظیفه HSP مراقبت از خودشیفته و رفع تمام نیازهای عاطفی وی است.

که انتظاری غیر واقعی و ناعادلانه، ولی رایج است. از آنجایی که HSPها از نیازهای دیگران بسیار آگاه هستند، اغلب نقش مراقبت کننده را در روابط خود بر عهده می‌گیرند. چنین نقش‌هایی به انرژی عاطفی زیادی نیاز دارند، و شخص HSP ای که قادر به نه گفتن نیست را بسیار فرسوده و خسته می‌کند.

هنگامی که یک HSP دچار تحریک حسی فراوان شده یا از مراقبت از دیگران بسیار خسته می‌شود، اغلب برای بهبود حال خود نیاز به کناره گیری از این وظایف دارد. والدین یا همسر یا دوست خودشیفته ممکن است این کناره گیری را بهعنوان اینکه HSP آن‌ها را رها کرده به اشتباه تفسیر کنند. مثلاً آن را ناشی از تنبلی، عدم عشق یا خودخواهی او استنباط کرده و بر این اساس HSP را مجازات کنند.

احساس گناه، شبهه افکنی نسبت به واقعیت و فرافکنی، استراتژی‌های رایجی هستند که خودشیفته‌ها برای تحت فشار گذاشتن HSP به کار می‌گیرند تا به مسئولیت قبلی خود به عنوان مراقبت کننده بازگردد. HSPها که تمایل دارند بیش از حد نسبت به خود سختگیر باشند، ممکن است این پیام‌ها را به دل بگیرند و آنها را باور کنند. این باعث می‌شود آنها سخت‌تر کار کنند، سریع‌تر دچار خستگی شدید شوند و این چرخه ادامه پیدا کند.

ناگفته‌ها و گفته‌ها

یک موقعیت پیچیده دیگر زمانی اتفاق می‌افتد که شخص بسیار حساس توسط شهود خود متوجه مغایرتها و صحبت‌های گمراه‌کننده دوگانه شود، و آنچه که از طریق کلمات بیان نمی‌شود را درک کند. HSPها در تشخیص حقیقت نهفته درمیان دروغ، یا فهمیدن معانی پنهانی که اکثر انسان‌ها آن‌ها را نمی‌فهمند، بسیار متبحر هستند. متأسفانه، بیشتر افراد خودشیفته، هرکس که روایت آنها از واقعیت را زیر سؤال ببرد، یا انکار کرده و یا نسبت به نظرش شک و شبهه ایجاد می‌کنند.

چنین برخوردی مسئله بغرنجی برای HSP ایجاد می‌کند، و او باید تصمیم بگیرد که آیا شهود خود را دنبال کند یا نسخه خودشیفته از حقیقت را بپذیرد.

اگر شخص HSP از آنچه خود درست می‌داند پیروی کند، در معرض خطر طرد شدن یا وارد شدن شبهه به نظرش و یا استفاده از حساسیتهایش علیه خودش قرار می‌گیرد. «شما خیلی حساس هستید» یا «شما برداشت اشتباهی از چیزی که وجود ندارد دارید» دو عبارت رایجی است که خودشیفته‌ها برای ساکت و گیج کردن فرد بسیار حساس استفاده می‌کنند. این نوعی شبهه ایجاد کردن بسیار تند و زننده است، زیرا یکی از ویژگیهای اصلی شخصیت HSP را تحقیر می‌کند.

 

ایجاد تعادل بین دلسوزی و مراقبت از خود

در نهایت، افراد بسیار حساس اغلب برای ایجاد تعادل بین همدلی و قاطعیت تلاش می‌کنند – و معمولاً در سمت همدلی دچار زیاده روی می‌شوند. HSPها به عنوان افرادی عمیقاً دلسوز، شهودی و همدل، می‌خواهند اطرافیانشان شاد و سالم باشند. آن‌ها همچنین از دردی که اغلب افراد خودشیفته سعی می‌کنند پنهان کرده و به هر قیمتی شده از آن اجتناب کنند، کاملاً آگاه هستند.

آدم‌های بسیار حساس اغلب می‌توانند ببینند که چگونه تروما بر شخص خودشیفته مقابل آنها تأثیر گذاشته و آنها را به کسی که هستند تبدیل کرده است. دیدن این تروما برای بسیاری از HSPها تعیین حدومرز را سخت‌تر می‌کند. آن‌ها می‌دانند که شخص خودشیفته دچار عصبانیت و طردشدگی خواهد شد و نه گفتن به کسی که می‌دانند دلایلشان را نمی‌فهمد برایشان سخت است

 

تغییر جهت مراقبت و شفقت به سمت خود

بسیار حساس بودن در یک محیط سمی و نامناسب می‌تواند زخم‌های عمیقی بر جای بگذارد. خوشبختانه، حتی حساس‌ترین  HSPها نیز می‌توانند یاد بگیرند که چگونه به آرامی مرزها را تعیین کرده و مراقبت از خود را تمرین کنند.

افراد بسیار حساس دارای زندگی درونی غنی و پیچیده و ظرفیت عمیقی برای ابراز محبت هستند. وقتی آنها به خود اجازه می‌دهند که این محبت را به درون خود برگردانند، به شفا دست می‌یابند.

اگر فردی بسیار حساس هستید که در تلاش برای تفکیک احساسات خود از نیازهای دیگران دچار سختی شده‌اید یا به دلیل توجه به نیازهای خود احساس خودخواه بودن می‌کنید و یا به خاطر برآورده کردن نیازهای دیگران احساس بیش برانگیختگی می‌کنید، اعتماد به نفس خود را حفظ کنید.

حساسیت شما یک نفرین تلخ نیست بلکه می‌تواند یک هدیه فوق العاده باشد. شما نمی‌توانید آن را متوقف کنید، اما می‌توانید یاد بگیرید که از خود مراقبت کنید، درست مانند مراقبت از اطرافیانتان.

شما سزاوار شفقتی هستید که آزادانه به دیگران می‌دهید. اکنون نوبت شماست.

نویسنده: مک کوی

مترجم: امیر مداح