من در حدود 10 سال در محیطی اداری و داخل اطاقک و یا اتاقی بزرگ با چندین نفرِ دیگر کار میکردم و در بیشتر مواقع از آن متنفر بودم. عوامل مختلفی در پریشان کردن و رنجیدن من در آن محیط حرفهای نقش داشتند، بعضی از آنها مانند ابعاد نامناسب صندلیها که به بدن آسیب میرساند، واضح بودند اما عوامل دیگری نیز بودند که هرکدام قطعهی کوچکی میشدند، شریک در اینکه احساس بدی داشته باشم، بدون اینکه خودم بفهمم و درکی از وجود آنها داشته باشم.
در ادامه راهنماییهای کوچکی به افراد بسیارحساس (HSPها) ارائه خواهم داد تا بهر بتوانند با محیط کاری خود کنار بیایند و از عهدهی کار در محیطهای اداری برآیند. پیش از خواندنِ این راهنماییها، اما یک نکته را فراموش نکنید: هر دفتر کاری متفاوت است و تجربهی شخصی من، میتواند با شما متفاوت باشد و به یاد داشته باشید که من از نگاهِ یک آمریکایی مینویسم.
خب پس حالا شروع کنیم:
- بند را آب ندهید: به رییستان نگویید که فردی بسیارحساس هستید، آنها بهاحتمال زیاد درک نخواهند کرد و ممکن است به اشتباه فکر کنند که ضعیف هستید و توانایی لازم برای انجام کارها را ندارید. در یک دنیای ایدهآل، میتوانیم دربارهی ویژگیهای شخصیتیمان را با همکاران صحبت کنیم و آنها نیز با تجزیهوتحلیل این ویژگیها، بهترین راه بهرهوری از این ویژگی بهعنوان یک دارایی باارزش تیمی را پیدا میکنند. اما ما در دنیای واقعی زندگی میکنیم. وقتی به عقب برمیگردم و به روسای سابقام فکر میکنم و زمانیکه به آنها میگویم که من یک فرد بسیارحساس هستم را تصور میکنم، ناچارم به لبخندی اکتفا کنم، گفتناش به برخی از آنها احتملاً به نتیجهی خوبی منجر نمیشد.
اگر – این یک اگر بزرگ است – رییس یا همکارانتان دربارهی HSP بودن صحبت کردند و یا فکر کردید، این موضوع را درک خواهند کرد، آنگاه به آنها بگویید. اما درخصوصِ بیشتر محیطهای حرفهای، چرا ریسک به این بزرگی بکنید؟ شما میتوانید بدون گفتنِ این موضوع، کامیاب شوید و ریسکی نکنید که دیگران را دچار سوءتقاهم کنید.
ممکن است بگویید: ” ما باید آگاهی درمورد HSP بودن را افزایش دهیم، نه اینکه آن را مخفی نگه داریم”. مسلم است که این نکته را قبول دارم، وبلاگ، مقالات و سایر اطلاعرسانیها برای این کار بسیار مفید است، اما محیط کار، محل مناسبی برای به اشتراک گذاشتنِ این اطلاعات شخصی نیست.
- آرام باشید: خودتان را برای متفاوت بودن، سرزنش نکنید. همانطور که با دیگران با لطافت و نجابت برخورد میکنید، با خودتان هم با ملایمت رفتار کنید. این ممکن است به شما کمک کند: سیستم عصبی شما از دیگران دقیقتر کار میکند.
- ابزارها را بکار بگیرید: بر ابزارهای ارگونومیک خودتان سرمایهگذاری کنید. من کیبورد و ماوس نسبتاً گرانتری را که با ارگونومیام سازگارتر بود خریده و با خود به دفترِ شرکت بردم و امروز هم در خانه از آن استفاده میکنم. این خریدها درنهایت بهصرفه است، چراکه سالها میتوانید از این ابزارها استفاده کنید.
- دربارهی شرایط محیطی محل کارتان با مدیر منابع انسانیتان صحبت کنید: اگر نور چراغها یا صندلی دفتر، شما را اذیت میکند، یا میز کوتاه یا بلند است یا موضوعات محیطی مانند آن، نترسید که آن را با بخش منابع انسانی یا رییستان درمیان بگذارید. ممکن است این احساس به شما دست دهد که پردردسر و پرخرج هستید ولی نگران نباشید، بخش منابع انسانی هرروز با این مسایل درگیر است و شما اولین نفری نیستید که درخواست اصلاح محیط کاریتان را دارید. این، سلامت جسمی و روانیتان است که اهمیت دارد.
دوستِ من دربارهی کمردرد خود ناشی از صندلی محل کار خود شکایت داشت اما از مطرح کردنِ آن با ریییس خود امتناع میکرد. او طب سوزنی، ماساژ، ملاقات با پزشک و یوگا را برای دردش امتحان کرده بود اما به مشکل اصلی نمیپرداخت یعنی صندلی. در نهایت، با مدیر بخش منابع انسانی صحبت کرد و آنها صندلی مناسب برایش تهیه کردند. وقتی ساعات زیادی از روز را باید بر روی یک صندلی بنشینید، برخورداری از یک صندلی با اندازه و ساختار مناسب بسیار حایز اهمیت است. در گذشته من صندلی مناسبتر را در شرکتهایی که کار میکردم، خواستار شدم و دو تا از آنها برایم تهیه کردم و در یکی از آنها نیز از خانه صندلی بردم.
- احساس= نه ؛ بهرهوری = بله : گر با بخش منابع انسانی دربارهی کشمکشها و احساساتی که دارید صحبت کنید، باید خودتان را جای آنها بگذارید؛ آنها میخواند نیروی کار سالم و سازندهای داشته باشند. پس صحبت دربارهی احساساتان را کاهش دهید و درخواستهایتان را با تمرکز بر افزایش بهرهوری، کاهش عدم تمرکز در محیط کار و سلامت جسمانی، مطرح کنید.
- از جای خود بلند شوید و بیرون بروید: در زمان ناهار، از دفترتان بیرون بروید و اندکی قدم بزنید. من در یک مجموعهی اداری متراکم کار میکردم، اما در زمان ناهار ترجیح میدادم بین پارکینگ بزرگ ماشینها و خیابانهای شلوغ اطراف قدم بزنم. طبعاً، این یک قدم زدن جذاب و زیبا نبود ولی ذهنم را پاک میکرد و بدنم حرکت میکرد. یکبار، در نزدیکی یکی از شرکتهایی که کار میکردم، باشگاهی قرار داشت که با ماشبن تنها 4 دقیقه راه بود، در زمان ناهار بلافاصله خودم را به آنجا میرساندم، لباس عوض میکردم، نیم ساعت روی تردمیل میدویدم و خیلی سریع دوش میگرفتم و برمیگشتم. هرباری که این کار را انجام میدادم، در بقیه روز احساس شگفتانگیزی داشتم. اگر این سناریوی تمرین برایتان ممکن نیست، خلاق باشید؛ میتوانید در زمان ناهار پیادهروی گروهی، یوگای گروهی و یا مدیتشین گروهی داشته باشید.
- حواستان را از محیط اطراف پرت کنید: اگر صداهای دفتر کارتان، شما را پریشان میکند، از هدفون استفاده کنید. اگر موسیقی تمرکزتان را برهم میزند، صدای سفید را بکار بگیرید. من شخصاٌ موسیقی بیکلام را ترجیح میدهم.
- کار در خانه: از رییستان دربارهی امکان کار از راه دور بپرسید؛ من کاری داشتم که سه روز در خانه و دو روز در دفتر شرکت، کار میکردم. اگر فکر میکنید، رییستان “نه” خواهد گفت، با زمانهای کوتاه شروع کنید، مثلاٌ یک روز در هفته را بهدلیلی در منزل باشید و در آن روز با بهرهوری بسیار بالا کار کنید. نشان دهید که در خانه با حواسپرتی کمتر، موفقتر عمل میکنید. ساید بتوانید اندک اندک آن را گسترش داده و روزهای بیشتری در خانه کار کنید. ( طبیعتاً، همهی مشاغل امکان کار از راه دور را ندارند.)
- بدانید که تنها نیستید: پیوسته متوجه باشید شما تنها کسی نیستید که اینگونه احساس میکنید. در محل کار قبلیام، برای مسدود کردن نورهای فلورسنت اطرافام، درخواستِ محافظ کرده، آن را دریافت و روی کابینام نصب کردم. درعینحال نگران واکنش و فکر سایر همکارانم بودم. درکمال تعجب، دو روز بعد دیدم، دو نفر دیگر ار همکارانم نیز محافظ نصب کردند. اینجا بود که متوجه شدم، افراد زیادی احساسِ مشترکی دارند ولی سکوت میکنند.
شما هم اگر بهعنوان یک فرد بسیارحساس پیشنهاداتی برای بهتر کنار آمدن با محیطهای کاری دارید، در تالارهای گفتگو با ما به اشتراک بگذارید.
مترجم: مریم طهماسبی