زمانیکه پسرم (که برای تلویزیون مطلب مینویسد) مقاله “حساسیت و عاشق” مرا خواند، بیان کرد که تاکید زیاد من بر نیاز به زمان استراحت، او را متعجب کرده است. به نظرش خیلی تک بعدی بود. از نظر او انسانهای بسیار حساس بیشتر به دیگران کمک میکنند، تا استراحت. به او اطمینان دادم که بله اینگونه هستند و متن را بر اساس آن تنظیم کردهام. اما این متن موضوع مهم دیگری را نیز مطرح میکند.
وقتی من و دیگران به شما درباره مراقب از خود و در نظرگیری مرز و حد و اندازه توصیه میکنیم، با این فرض است که بیشتر وقت خود را صرف کمک به دیگران میکنید. چرا؟ زیرا HSP ها به طور کلی نیاز دارند که کار و زندگیشان حتی بیشتر از دیگران معنادار باشد.
برای بیشتر انسانها، معنادار بودن در کمک به دیگران است ، حال چه بزرگ کردن فرزندان باشد، چه تدریس، ساختمان سازی، کشاورزی، وکالت، درمان و غیره (یا کمک به اشاعه دانش یا فرهنگ). کار شما باید معنا داشته باشد، در حالی که دیگران ممکن است به دستمزد مناسب رضایت دهند. مشکل شما این نیست که در فعالیتهای معنی دار خود زیاده روی میکنید.
آه خدای من، انگار مثل یک صفحه خش برداشته، دارم مدام درباره خود مراقبتی تاکید و تکرار میکنم، اما فکر میکنم شما به شنیدن دوباره آنها نیاز دارید. چه چیزی بیش بر انگیختگی را حل میکند و آتش زیر خاکستر را خاموش نگه میدارد؟ فعالیت نکردن با انتخاب خودتان، یا خواب، حضور در طبیعت، مراقبه، دعا کردن، موسیقی، یک حمام گرم یا شنا… هرچیزی که برای شما مفید است.
خودمراقبتی برای همه
این کلمه پر سر و صدای جدید که در میان 80 درصد دیگر (یعنی غیر hsp ها) مراقبت از خود است، وقتی درباره hsp ها مطرح میشود، حمل بر خودشیفتگی میشود. از سوی دیگر، آنچه برای HSP ها خوب است اغلب برای همه خوب است. در سرتاسر جهان، مردم مجبور هستند به خود فشار بیشتری بیاورند تا جلو بیفتند یا عقب نمانند. در ایالات متحده به نظر میرسد که 30 ٪کم خواب هستند. در حالی که در سراسر جهان، 50.٪. اجازه دهید دیگر وارد رژیم غذایی، ورزش، مراقبتهای پزشکی و سایر مواردی که خودمراقبتی را در سراسر جهان تعیین میکند، نشویم. همه ما به خودمراقبتی بیشتری نیاز داریم، و شاید HSP ها به گسترش این کلمه جدید کمک کرده باشند.
بیش از نیمی از افرادی که بسیار دوستشان دارم HSP نیستند. زندگی آنها وقف همان چیزهای پرمعنایی است که زندگی شما. آنان نیز در صورت عدم مراقبت از خودشان در معرض خطر فرسودگی قرار دارند. اما یک تفاوت وجود دارد. شوهرم، که یک HSP نیست، زمانی که ما به یکدیگر در اجرای پایان نامه شبانه روزی کمک میکردیم، بهتر از من مدیریت میکرد.
او به این راحتی بیش برانگیخته نمیشود، زمانی که بسیار گرسنه است، دیوانه نمیشود و ازدحام جمعیت او را آزار نمیدهد. مهمتر از همه، او چندان توجه و پردازش نمیکند. من و شما وقتی مخزن انتقال دهندههای عصبیمان خالی است، کمبود را شدیدتر و سریعتر احساس میکنیم. ما بداخلاق میشویم یا احساس بدی میکنیم، به طوری که اطرافیانمان را به جای بهتر شدن حالشان در بدترین حالت قرار میدهیم. به همین دلیل است که “مراقبت از خود”، بخشی از در نظر گیری اصول اخلاقی است. چون با اینکار از دیگران نیز بهتر مراقبت میکنیم.
خود مراقبتی به خاطر کسانی که با آنها کار میکنید
ابتدا باید بگویم که منظور من از “کار” نیروی محرک شماست. برخی از شما ممکن است به کار فقط برای پول نیاز داشته باشید، و کاری را که برایتان مهم است انجام دهید. بنابراین، چیزهایی را که من نیروی محرک مینامم، کارهایی هستند که به زندگی شما معنا میبخشند.
من نمیبایست به اخلاقی بودن اولویت قرار دادن مراقبت از خود تاکید زیادی کنم . شما می دانید که ابتدا باید ماسک اکسیژن را برای خودتان بگذارید، قبل از اینکه به دیگران کمک کنید. شما میدانید زمانی که ذهنتان آرام است، بهتر کار میکنید و مفیدتر هستید. شما می دانید اجازه دادن به چیزهای پیش پا افتاده برای تخلیه انرژیتان اشتباه است، زیرا بعد اینگونه تعبیر میشود که مهمترین چیزها، شما را در بهترین حالت ممکن خودتان قرار نمیدهند.
چرا اشتباه میکنید و چه کاری میتوانید در مورد آن انجام دهید؟
اگر اجازه بدهید به شما پاسخ خواهم داد، یا برخی از مطالبی را که در مورد مرزها نوشتهام را بخوانید. مرزها برای خودمراقبتی بسیار حیاتی هستند، از جمله مرزهایی که با بخشهای هوشمند، خالق و مراقب خودتان که میتوانند راههای بسیار بهتری برای انجام کارها بیابند، از جمله ارتباط با افرادی که میتوانید به آنها کمک کنید یا با آنها ارتباط برقرار کنید،
ایدههای خوب برای آزمایش کردن به نظر میرسد که شما اصرار دارید که تنها کسی هستید که میتواند این کارها را به درستی انجام دهد. در اینجا خطر خودشیفتگی برای HSP ها وجود دارد..
خود مراقبتی بدون توجه به کسانی که دوستشان دارید.
می دانم که عشق و کار میتوانند از بسیاری جهات همپوشانی داشته باشند، مانند زمانی که شما پدر و مادر یا پرستار تمام وقت هستید، یا به سادگی مشتریان خود را دوست دارید یا همه موجودات را دوست دارید، از جمله آنهایی که ممکن است در اکتشافات علمی خود به آنها کمک کنید. اما وقتی از محل کار برمیگردید، چگونه با افرادی که با آنها زندگی میکنید و دوستشان دارید رفتار میکنید؟ یا اگر تمامروز با بچهها در خانه هستید، با کسانی که عصر به خانه میآیند، چگونه رفتار میکنید؟ وقتی به خوبی از خود مراقبت نکردهاید چه اتفاقی می افتد؟ شما برانگیخته هستید، درست است؟ ایرادگیر. بیصبر. مستعد طغیان خشم. یا سکوت عبوسانه. نمیتوانید شنونده کاملی باشید. بیمار میشوید یا دچار خستگی شدید میشوید به طوری که در نهایت به جای کمک به دیگران، برعکس به کمک آنها نیاز دارید. در حالیکه میتوانید از این امر اجتناب کنید و من میدانم که همیشه نمیتوانید، از نظر اخلاقی اشتباه میکنید اگر اجازه دهید این اتفاق بیفتد. برای برخی از ما فقط به این دلیل که دیگران احساس خوبی دارند، از زمان استراحت و مراقبت از خود کم میکنیم، که میتواند یک اشتباه اخلاقی واقعی باشد.
بنابراین، واقعاً تنها نکته اخلاقی این است که دیگران را تا زمانی که برای خود بهترین خود نبودهاید، نادیده بگیرید. یک گربه مادر را در نظر بگیرید . ما او را در جعبهای قرار میدهیم که بتواند از آن خارج شود، اما بچه گربهها نمیتوانند – بنابراین گربه مادر میتواند بیرون بیاید، مقداری غذا بخورد و مجالی برای رهایی از مکیدن، خزیدن و میو کردن بچههایش بیابد، بعد دوباره نزد بچههایش بازگردد.
مثال خوبی بود؟ از فضا بیرون بیایید و آرامش بیابید. اگر این کار و رفتار جدیدی برای شما باشد، ممکن است دیگران آن را دوست نداشته باشند و ممکن است همان لحظه به خاطر نیاورید که بگویید چرا وقتی برای تنهایی میخواهید. اما با این تنهایی حالتان بهتر میشود. از نظر اخلاقی چارهای ندارید.
نویسنده: الین آرون
مترجم: آ. ف
ویراستار: مینو پرنیانی