معلمها باید این نکته را تشخیص دهند که دانش آموزان درونگرا نقاط قوت زیادی دارند که نیازی به تغییر دادن آنها نیست.
در طی دوران دشوار تحصیل و بعد به عنوان معلم، همه نوع دانش آموزی با پیشینههای متفاوت دیدهام که در طیف گستردهای از شخصیت، خلق و خو و شخصیت قرار داشتهاند.
انتخاب خودم نبود و خود من نیز درونگرا هستم، و به همین دلایل نسبت به کودکان درونگرا حساسیت بیشتری دارم از آنجایی که کودکان درونگرا در اقلیت قرار دارند و خوب و ساکت هستند، معمولاً مورد توجه قرار نمیگیرند. به هرحال همیشه برایم جذاب بودهاند.
در مدرسه دانش آموزان طعم عضوی از جامعه حتی در مقیاسی کوچک را چشیدهاند. به هرحال دانش آموزان درونگرا دارای نقاط قوتی هستند که باعث میشود در آینده هم در محیط کار مؤثر باشند .
نقاط قوت دانش آموزان درونگرا
درونگرایان غالباً مهارت زیادی در تأمل و درنگ دارند، عمیق فکر میکنند و همین امر باعث میشود تا مورد توجه باشند. متکی به خود هستند و دقیق فکر میکنند، همین ویژگیها باعث میشود تا محقق و درمانگر خیلی خوبی شوند. برای مثال در بحث و مناظره عالی هستند.
منظورم این نیست که روشهای مرسوم آموزشی باید کاملاً تغییر کنند، بلکه فهرستی از ترفندهایی دارم که مایلم در عرصه آموزشی دیده و به کار برده شوند. این تغییرات باعث میشود تا دانش آموز درونگرا احساس دیده شدن کرده و ادامه تحصیل برایشان سادهتر شود.
معلم چگونه شرایط را برای دانش آموزان درونگرا بهتر کند؟
۱. پروژههای فردی به ایشان بدهید
آلنا یکی از دانش آموزانم در اولین ملاقات بسیار ساکت و آرام بود. یاد روزهای اول مدرسهام افتادم و میدانستم که نباید به وی فشار زیادی وارد کنم. این برونگرایان هستند که مورد پسند هستند. وقتی آلنا احساس راحتی بیشتری کرد، گفت که از فعالیتهای گروهی خوشش نمیآید و مشارکت در «فعالیتهای گروهی» با همکلاسیها برایش تنش زا بود .
سیاست آموزشی مدرسه ما انجام تکالیف مدرسه بود، در نتیجه من اغلب برایش تمرینات گرامری کلاسی در نظر میگرفتم که میدانستم در انجام آنها مهارت خوبی دارد ولی یک روز آمد و درخواست کرد تا تکالیف متفاوتی به وی بدهم.
«میشه خواهش کنم تکلیف متفاوت دیگری هم به من بدهید؟»
پیشنهادی که داد مرا شوکه کرد. نه به این خاطر که تقاضا کرد، بلکه به این خاطر که با اعتماد بنفس از من درخواست کرد.
معلمها معمولاً دانش آموزان درونگرا را این گونه میشناسند که شخصاً تکلیف بیشتری را درخواست نمیکنند پیشنهاد کردم که چند واژه انگلیسی مورد علاقه خود را انتخاب کند، درباره آنها تحقیق کند و بعد دربارهٔ جزییات آن مطلبی بنویسد. به این ترتیب میتوانست گستره واژگان بیشتری داشته باشد. شک نداشتم که میتواند خیلی خوب بنویسد. اما آنچه آمادگیاش را نداشتم میزان دقت وی در جزییات بود، از آنچه فکرش را میکردم، بسیار بهتر عمل کرده بود.
همین جا به این موضوع اشاره کنم که اگر تکالیف آلنه، تکلیف گروهی و کلاسی بود، ماجرا کاملاً تغییر میکرد. گرچه تکالیف گروهی نتایج خوبی در بر دارد، اما تکلیفی که آماده کرده بود، بیانگر مهارتهای عالی پژوهشی، استقلال، فکور بودن و توان عمیق شدن در موضوع بود .
۲. در فعالیتهای گروهی کوچک، ایشان را رهبر گروه کنید.
درک میکنم که بیرون آوردن دانش آموزان درونگرا از حاشیه امنی که دارند، ممکن است باعث چالش با دیگر دانش آموزان شود. در نتیجه فشاری به ایشان وارد نمیکنم. اما درباره فواید آن اطمینان دارم که: ایفای نقش رهبری باعث ارتقای حس مسوولیت پذیری ایشان میشود. دانش آموزان درونگرا اغلب نشان دادهاند که رهبران موثری هستند. مثلاً تمایل ذاتی که به فکور بودن دارند، بیانگر آن است که به تمامی طرفین گوش فرامی دهند، و به حساب میآورند. این دیدگاه همه شمول باعث میشود تا محصول نهایی بهینه و در نظر گیرنده تمامی زوایای امر باشد .
۳. برای یادگیری انفرادی فضایی باز کنید
وقتی دانش آموز بودم، غالباً از کلاسها غیبت میکردم. انگیزه بیمارگونهای نداشتم، بلکه با این کار حالم بهتر میشد. بودن روزانه با ۳۵ نفر دیگر در کلاس برای تمام روز بودن، واقعاً خسته کننده بود . گاهی وانمود میکردم که بیمارم و در خانه میماندم و کارتون تماشا میکردن یا کتاب داستان میخواندم. با این کار میتوانستم باطری ارتباط اجتماعی خود را شارژ کنم، و البته آن روزگار نسبت به کاری که میکردم، آگاه نبودم. فقط وقتی دوباره شارژ میشدم میتوانستم روی درسهای خود متمرکز شوم.
تا اینکه روزی معلم ریاضیام در حضور جمع از عملکرد ضعیفم گفت، و اینکه «از این به بعد اجازه غایب شدن تحت هیچ شرایطی را ندارم.»
گرچه مرا در حضور جمع تحقیر کرد، اما بعداً سعی کرد کمکم کند به هرحال وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم که کلاس درس به شکل سنتی آن با شخصیت درونگرای من چندان مناسبتی نداشت .
نمیتوانستم در فضایی ساکت و آرام باشم. ضمناً مجبور بودم ساعت شش صبح از خواب بیدار شوم. مسیر رفت و آمدم طولانی بود و وقتی به مدرسه میرسیدم دیگر توانی برایم باقی نمیماند. منظورم این است که باید متوجه اهمیت یادگیری به تنهایی برای دانش آموزان درونگرا باشیم. توجه به نیازهای دانش آموزان درونگرا به نفع همه است. اجازه یادگیری مستقل را به ایشان بدهیم، با این کار امکان آموزشی منحصربفردی را برای ایشان فراهم میسازیم.
۴. از فشار آوردن به دانش آموزان درونگرا بپرهیزید
بدیهی است که به عنوان مربی، بخواهید که منافع همه را در نظر بگیریم. اما چنین دیدگاهی نمیتواند نیازهای فردی دانش آموزان را اغنا کند.
گرچه خوب است که دانش آموزان درونگرا تشویق به مشارکت در مناظرهها شوند و دیدگاه خود را با دیگران در میان بگذارند، اما تحت فشار قرار ندادن ایشان امری حیاتی است. بله، این نکته ظریف دستاوردها را متعادل میسازد. در این صورت پیام دریافت شده برایشان این است که اعضای ارزشمند گروه هستند، صرف نظر از اینکه چقدر خواهان مشارکت باشند.
پذیرای دانش آموزان درونگرا باشید
وقتی به دوستم گفتم که میخواهم به مدرسه برگردم، عکس العملش این بود، «اوه نه، با این حجم از کاری که داری، اصلاً وقت نمیکنی!»
از بابت نگرانی وی تشکر کردم، آما با فکر کردن به چالشهایی که شخصاً از سنین پایینتر داشتهام، میخواستم ماری برای دانش آموزان درونگرا منم واقعاً امیدوارم که مؤسسات آموزشی دیدگاه کل نگرانه ای داشته باشند که به ویژگیها، ترجیحات و استعدادهای انفرادی آحاد دانش آموزان توجه دارد.
چنین دیدگاهی را میبایست در تمامی عرصهها و فعالیتها، کارهای فوق برنامه و مطالعات فردی در نظر گرفت. بله چالش دشواری است، اما به نظرم ارزش تلاش کردن را دارد.
ضمناً فکر میکنم استقبال از تفاوتها در انجام فعالیتها، هم برای دانش آموزان مفید واقع میشود و هم برای معلمها. با این کار دانش آموزان به کلاس درس احساس تعلق مییابند و نیازی نیست که تغییر داده شوند. واقعاً معتقدم که این نوع از پذیرش بی قید و شرط یکی از بهترین کارهایی است که هر معلمی میتواند انجام دهد .
نویسنده: نیکوله برونزلی
مترجم: مینو پرنیانی