به عنوان یک مربی افراد بسیار حساس، اغلب از من سؤالاتی در این زمینه میشود:
من فردی بسیار حساس هستم و همه چیز را همیشه به دل میگیرم – حتی چیزهای کوچک و بی اهمیت را. این رفتار بر روی روابط من تأثیر میگذارد. چگونه میتوانم رنجیده نشوم؟
پاسخ به این سؤال دشواراست. به طور کلی، HSP ها اطلاعات را عمیقاً پردازش و عواطف را به شدت احساس میکنند. کلمات واقعاً برای ما مهم هستند، چه کلمات مثبت و چه منفی. بنابراین وقتی کسی به ما انتقاد یا توهین میکند، مسلماً ما احساس بدی خواهیم کرد.
و لازم نیست که کلمات با صدای بلند حتی گفته شوند. درک زیاد ما از محیط اطرافمان، باعث میشود که متوجه جزئیات کوچکی شویم که دیگران از درک آن غافل هستند. بنابراین، حتی کوچکترین تغییر در لحن صدا یا رفتار یک فرد میتواند ما را دچار نشخوار فکری کند – مخصوصاً زمانی که این رفتارها از سوی افرادی که به آنان نزدیک هستیم رخ دهد. ما غرق افکار پریشان کننده و دیوانه کننده میشویم. آیا آنان از من عصبانی هستند؟ من چه کاری کردم؟ چرا آنان این را گفتند؟ آیا آنان آن در را تصادفی کوبیدهاند یا از روی عمد؟
به عنوان یک فرد HSP به من اعتماد کنید، من نیز این شرایط را داشتهام. آن لحظات دردناک است، خسته کننده است، و زمان و انرژی زیادی را از ما میگیرد. اگر نشخوار فکریمان از کنترل خارج شود، میتواند به روابط ما آسیب برساند.
پس شما چگونه میتوانید از به دل گرفتن چیزهای بی اهمیت دست بردارید؟ کار آسانی نیست، اما در اینجا مواردی را که به من کمک کرد – و آنچه من به مراجعان HSP خود می گویم نوشتهام:
هشت پیشنهاد برای HSP ها که موضوعات “بی اهمیت” را به دل نگیرند:
۱- کتاب چهار میثاق دون میگویل رویز را بخوانید.
کتاب چهار میثاق یکی از کتابهای مورد علاقه من است (این کتاب به سرعت خوانده میشود). چندین بار خواندن آن واقعاً بسیار مفید است. میثاق دوم این است که چیزی را به دل نگیرید. وی در این زمینه مینویسد:غشد
هر اتفاقی که در اطراف شما می افتد، آن را به دل نگیرید… هر کاری که دیگران انجام میدهند به خاطر شما نیست. به خاطر خودشان است. همه مردم در رویای خودشان، در ذهن خودشان زندگی میکنند. آنان در دنیایی کاملاً متفاوت با دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم زندگی میکنند. زمانی که چیزی را به دل میگیریم، این فرض را میکنیم که آنان میدانند در دنیای ما چه میگذرد و سعی میکنیم دنیای خود را به دنیای آنان تحمیل کنیم. حتی وقتی موقعیتی خیلی شخصی به نظر میرسد، حتی اگر دیگران مستقیماً به شما توهین کنند، به شما ربطی ندارد. آنچه می گویند، کاری که انجام میدهند و نظراتی که میدهند طبق توافقاتی است که در ذهن خود دارند. این توصیه عالی برای همه است، به ویژه برای ما HSP ها!
۲- ریشه واکنشتان را کشف کنید.
دفترچه یادداشت خود را بیاورید و ذهن خود را بررسی کنید. نوشتن در مورد احساسات میتواند به شما در درک بهتر آنها کمک کند و نیز به شما کمک کند تا به ریشه واکنشهای خود دست یابید. در مورد این سؤال در دفترچه یادداشتان بنویسید: چرا من چیزها را اینقدر به دل میگیرم و مسائل را شخصی میکنم؟ هر چیزی به ذهنتان میرسد بنویسید. با خودتان کاملاً صادق باشید و هر آنچه را که فکر میکنید و احساس میکنید بنویسید. هیچ کس این را نخواهد دید مگر اینکه شما بخواهید.
همچنین میتوانید درباره آخرین موردی که به دل گرفتید بنویسید. کل ماجرایی که اتفاق افتاده است را بنویسید. آن ماجرا باعث شد چه احساسی پیدا کنید؟ چه واکنشی نشان دادید؟ اگر وضعیت مشابهی دوباره رخ دهد، دوست دارید در آینده چه چیزی را تغییر دهید؟
۳- به یاد داشته باشید که حتی مهربانترین افراد نیز میتوانند گاهی اوقات خودخواه باشند.
وقتی کسی بیان آزاردهندهای دارد یا کار آزاردهندهای انجام میدهد، یادآوری این نکته مفید است که حتی مهربانترین فرد هم، گاهی اوقات خودخواه است. همه ما تا حدی خودخواه هستیم و برای زنده ماندن باید باشیم. این یک غریزه ذاتی انسانی است. این بدان معنا نیست که کاری که آنان انجام دادند درست بوده – یا اینکه شما مستحق آن رفتار بودهاید – اما بخشش میتواند رفتار زیبایی باشد، به خصوص وقتی صحبت از بی اعتناییهای “کم اهمیت” باشد.
یک هشدار: اگر در اطراف شما فردی هست که به طور مداوم از نظر عاطفی به شما صدمه می زند، شما را در معرض خطر قرار میدهد یا از نظر جسمی به شما آسیب میرساند، باید از آن شخص دوری کنید.
۴- هرکسی انگیزههای خود را دارد.
این نکته مهم دیگری است که باید به خاطر داشته باشید وقتی کسی به شما صدمه می زند، تحت تأثیر محرکهایی بوده است. مردم تمایل دارند بر اساس تجربیات گذشته واکنش نشان دهند، و گاهی اوقات حتی زمانی که احساس میکنید شما را نشانه گرفتهاند، واقعاً اینطور نیست. همانطور که دون میگل رویز به زیبایی بیان میکند، همه مردم «در ذهن خود زندگی میکنند. آنان در دنیایی کاملاً متفاوت با دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم زندگی میکنند.» به عنوان مثال، زمانی که همسرتان از سر کار به خانه میآید و با عصبانیت حرف می زند، ممکن است ربطی به شما نداشته باشد – ممکن است به این دلیل باشد که او فقط یک روز پر استرس را پشت سر گذاشته است. البته، به عنوان افراد بسیار حساس، ما احساس میکنیم که ما را هدف قرار دادهاند. اما شخصی که با عصبانیت با شما رفتار میکند ممکن است حتی متوجه علتهای واقعی احساسات خودش نشود.
۵- شما نمیتوانید واکنشهای دیگران را تغییر دهید.
اما میتوانید واکنشهای خود را انتخاب کنید. شما چگونه واکنش نشان دادن به کسی یا چیزی را میتوانید انتخاب کنید. شما میتوانید چیزهای منفیای را که در مقابل شما قرار میگیرند انتخاب کنید بپذیرید یا انکار کنید. سعی کنید واکنشی را انتخاب کنید که از جایگاه عشق باشد نه از روی ترس. به من اعتماد کنید، اینگونه شبها بهتر میخوابید. اساساً، شما میتوانید انتخاب کنید که در مثال بالا با همسرتان مسابقه فریاد زدن را شروع کنید یا آن موضوع را رها کنید و از آن بگذرید.
۶- یک قدم به عقب بردارید و دوباره ارزیابی کنید.
قضاوت کردن، نتیجه گیری سریع و ساختن یک درام عظیم در ذهنتان قبل از اینکه هر اتفاق بدی بیفتد بسیار آسان است! من می دانم زیرا این کار را انجام دادهام – زمانی که همه چیز برای ذهن شما مهیا باشد بسیار آسان است که همه احتمالات یک سناریوی خاص را تصویرسازی کند. و به عنوان یک HSP، ممکن است احساس کنید که انرژی قبل را ندارید و مقداری انرژی از دست دادهاید. شما همچنین ممکن است نسبت به نظر کسی حساستر باشید، حتی اگر این شخص منظور بدی نداشته باشد. آیا تا به حال یک سریال آبکی و باورنکردنی کامل را در ذهن خود ساختهاید تا بفهمید که اوضاع آنقدرها هم بد نیست؟ این طبیعت انسان است، بنابراین خودتان را برای آن قضاوت نکنید – همه ما در این شرایط بودهایم. یک دقیقه نفس بکشید و از آن موقعیت فاصله بگیرید تا ارزیابی کنید که واقعاً چه چیزی در حال وقوع است. کمی خلوت گزیدن و تنها بودن (به دور از محرکها) نیز میتواند کمک کند.
۷- اگر هیچ وقت سوالتان را نپرسید، پاسخی برای آن نخواهید یافت.
من این جمله را دوست دارم و اغلب آن را به خودم یادآوری میکنم. اگر شما احساس کنید دوستی از دست شما عصبانی است و از او در این باره هرگز سوالی نپرسید و فقط تصور کنید، به احتمال زیاد هیچ وقت متوجه نمیشوید که او از دست شما اصلاً عصبانی است یا خیر. همیشه در صورت اینکه نیاز به توضیح دارید یا برای مدتی از احساس بد رهایی نمییابید، در مورد آن رفتار از فرد مقابلتان توضیح بخواهید. ممکن است در آن لحظه از مطرح کردن آن موضوع احساس خوشایندی نداشته باشید، اما اگر به شما کمک کند آرامش و نقطه پایان را پیدا کنید ارزشش را دارد.
۸- خود را رها کنید.
زمانی که همه ۷ مورد بالا را انجام دادید، دیگر کاری برای انجام دادن باقی نمیماند جز اینکه آن موضوع را رها کنید. به خودتان زمان بدهید زیرا این اتفاق در یک روز رخ نمیدهد. نیاز به خودمراقبتی و یادداشتهای روزانه دارید!
ای فرد بسیار حساس، با به دل نگرفتن امور کوچک، چیزهای زیادی به دست خواهی آورد. همانطور که روابط شما کمتر تیره میشود، سطح کاملاً جدیدی از صلح، آرامش و معنا را نیز کشف خواهی کرد. این آسان نیست، اما بدانید که من برای شما ریشه یابی میکنم.
نویسنده: لورن استیوارت
مترجم: آناهیتا فرهمند