آدمهای بسیار حساس برای شارژ شدن دوباره، حتی در زمان خواب نیاز دارند تنها باشند.
من آدمی بسیار حساس (HSP) هستم. همچون بسیاری از HSP ها آدم مهم زندگیام بسیار حساس نیست. از آنجایی که آدمهای بسیار حساس در اقلیت هستند _چیزی در حدود ۳۰ درصد از جمعیت را ما تشکیل میدهیم _روابطی که در آن هردو نفر بسیار حساس باشند، کم رخ میدهد. ضمن اینکه حساس نبودن همسر مزیتهایی دارد.
او میتواند سروصدا، شلوغی، دردسرها را بسیار بهتر از من متحمل شود. معمولاً اینکه ما در میزان حساسیت متفاوت هستیم دردسری درست نمیکند. چون هردو علایق مشترک زیادی داریم که برایشان وقت میگذاریم. از بازیهای کامپیوتری گرفته تا دیدن شوهای تلویزیونی. او اصراری ندارد مرا به میهمانیهای شلوغ ببرد، من هم از اینکه او اوقاتی را بدون من خوش بگذراند ناراحت نمیشوم. ما هر دو درونگرا هستیم، و قطعاً این موضوع باعث میشود زندگیمان آسانتر بگذرد.
تصمیم گرفتیم با هم باشیم… ولی جدا از هم بخوابیم. وقتی شروع کردیم به آشنا شدن با هم، هردو جدا زندگی میکردیم، من با گربههایم و او با بچههایش. هردو متارکه کرده بودیم. اوقات تنها بودن خود را دوست داشتیم. وقتی تصمیم به ازدواج گرفتیم، پیشنهاد من این بود که اتاق خوابهایمان جدا از هم باشد. هروقت به کسی گفتهام که اتاق خوابهایمان جداست، و ۹۸ درصد از مواقع جدا از هم میخوابیم، با تعجب میپرسند که آیا حالمان “خوب” است؟ سؤال خوبی ست، در دو اتاق جداگانه خوابیدن یا یکی روی کاناپه خوابیدن، چراغهای خطر را در ذهنها روشن میکند. برای ما که چنین نیست. اینکه من در اتاق خواب خود باشم باعث میشود از اقتدار بیشتری برای دوست داشتن او برخوردار باشم.
۱. هریک از شما میتوانید فضای مطلوب خود را برای خواب داشته باشید _می دانید که محیط برای یک HSP یعنی همه چیز. شریک زندگی من دوست دارد وقتی میخوابد فن (بخاری، یا کولر) مستقیم به او بخورد، تحمل این موضوع برای من بسیار دشوار است. در ضمن من دچار سندرم پای بی قرار هستم (دقیقاً همین اسم و معنا)، همسرم خرخر هم میکند. خلاصه بگویم نوع محیط خوابمان نیز با هم فرق دارد. اگر نور باشد اصلاً نمیتوانم بخوابم، و چون بارها از خواب میپرم، اگر کسی کنارم خوابیده باشد، چون اختلال اضطراب فراگیر دارم، همه چیز مرا نگران میکند، از جمله اینکه مزاحم خواب همسرم شوم. در نتیجه با تنها خوابیدن دیگر نگران اینکه مزاحمتی برای او ایجاد کنم، نیستم. اگر خوابم نبرد، میتوانم کتاب بخوانم و مزاحم خواب او هم نباشم _اگر او بخواهد تا دیروقت بیدار بماند و یا من بخواهم زود بخوابم یا سرما خورده باشم مشکلی پیش نمیآید. به این ترتیب هردو ما راحتتر میخوابیم و زندگی کردن ارزشمندتر میشود.
۲. میتوانید هرجور مایلید اتاقتان را نگهدارید _تمیز (یا نه).
نسبت به ریخت و پاش و نامرتب بودن خیلی حساس هستم. دوست دارم اتاقم همیشه تمیز و مرتب باشد. هر روز صبح رختخواب و اتاقم را تمیز میکنم. لباسهایم مرتب در کمد و کشو قرار دارند. اینگونه برایم صلح و آرامش برقرار میشود.
همسر نازنینم اما اندکی تنبلی میکند. کثیف نیست اصلاً ولی مشخصاً به اندازه من مرتب نیست. رختخوابش را مرتب نمیکند _او همین گونه را دوست دارد. وقتی به خانه میآیم میدانم اتاقم تمیز است و منتظر من است تا در آن استراحت کنم. متوجه شدهام که وقتی دوروبرم تمیز است، کمتر دچار استرس میشوم. دیگر مجبور نیستم به او بگویم که جورابهایش را از روی زمین جمع کند، لباسهای چرک خود را در سبد لباس چرکها بگذارد. دیگر بخشی از روابطمان تحت تأثیر این مسائل قرار ندارد.
۳. هرچقدر دلمان میخواهد میتوانیم تنها باشیم. گرچه میتوانم هروقت دلم بخواهد، در اتاقم را ببندم (حتی آن را کلید کنم). اکثر اوقات در اتاقم باز است، اگر در بسته باشد گربههایم اعتراض خواهند کرد!
گاهی، البته کاملاً خوب است که تنها باشیم، با علم به اینکه کسی مزاحمم نخواهد شد. وقتی در بسته است احساس امنیت میکنم و فکر میکنم اختیار دار اوضاع هستم. اگر بخواهم چراغ اتاقم را خاموش میکنم. هرچه برای آرامش نیاز دارم را در اختیار دارم. اگر او هم بخواهد به تنهایی استراحت کند، در این امر مختار است.
۴. مسافرت _اوقات با هم بودن خاص خواهد بود.
ما این تصمیم عاقلانه اتاق خواب جدا را بعد از چند بار خروپف او، و لگدپرانی من، با هم گرفتیم.
میتوانید پناهگاه خود را داشته باشید. حال چه اتاق خوابتان جدا باشد و چه بخشی از خانه که مختص خودتان است. ما آنقدر خوشبخت بودهایم که اتاق خوابهای شخصی خود را داشته باشیم. در شهری زندگی میکنیم که مسکن در آن گران است. شاید داشتن اتاق خواب جداگانه در حد امکانات شما نباشد، یا به نظرتان مسخره بیاید، داشتن پناهگاه شخصی برای HSP ها میتواند یک راه حل خاص باشد. حتی شده گوشهای از اتاق نشیمن را پناهگاه خود کنید.
نویسنده: لیز جوهانسون
مترجم: مینو پرنیانی