بله… کودکِ بسیار حساسی که به پاهای تو چسبیده و گریه میکند، کاملاً طبیعی است. اضطرابِ جدایی در میان کودکان حساس شایع است — اما نه نشانهی ضعف آنهاست و نه اشتباهِ والدینشان. در حقیقت، اگر با مهربانی و آگاهی با آن روبهرو شویم، میتواند فرصتی برای رشد باشد.
تجربهی یک صبح پر از اشک
میرسیم به مهدکودک.
کودک چهارسالهام با گریه به پایم چسبیده، خستهام و در دلم زمزمه میکنم: «حتماً من بدترین مادر دنیا هستم.»
بقیهی بچهها در کلاساند، آرام و خندان.
به معلم میگویم: «نمیخواهد بیاید…»
او با لبخند میگوید: «بله، صدایش را از پارکینگ شنیدیم.»
و من حس میکنم همین حالا نمرهام در کلاسِ مادری «مردود» شده است.
کاش کسی همان وقت به من میگفت که این صحنه، بخشی طبیعی از رشد کودکم است — و هیچ آسیبی در آن نیست.
اضطرابِ جدایی، بخشی از رشد سالم
وابستگی عاطفیِ کودک به والد، نشانهی سلامتِ پیوند است.
احساسِ اضطراب هنگام جدا شدن، طبیعی است و در بیشتر بچهها تا حدود هفتسالگی ادامه دارد.
اگر درست همراهشان شویم، این تجربه نه تنها آسیبی نمیزند، بلکه به آنها میآموزد: «من میتوانم از پسِ احساساتم برآیم.»
کودکِ گریانی که به ما چسبیده، در حال تمرین تابآوری است؛
در حال ساختنِ پایههای اعتماد به خویش.
چرا کودکانِ بسیار حساس جدایی را سختتر تجربه میکنند؟
دو دختر کوچکم هر دو در گروه ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیتیاند که ویژگی شخصیتیِ حساسیت بالا دارند.
آنها احساسات را عمیقتر تجربه میکنند، از تغییرات ناگهانی و محیطهای شلوغ خسته میشوند و از صحنههای غمانگیز یا خشن، حتی در فیلمهای کودکانه، بهسرعت پریشان میگردند.
کودکانِ بسیار حساس روحهایی تیزبیناند؛
احساساتِ دیگران را میفهمند، از دیدن بیرحمی میان همسالان ناراحت میشوند،
و زودتر از بقیه زیبایی را در جهان تشخیص میدهند.
آنان در آینده همان بزرگسالانی خواهند شد که از عدالت سخن میگویند و برای زیباتر کردن جهان تلاش میکنند.
چهار گام ساده برای خداحافظیِ آسانتر
۱. احساسش را ببین، اما اجازه نده احساس هدایتت کند.
با آرامش بگو: «میدانم دلت میخواهد بمانم، اما دو ساعت دیگر برمیگردم. مشتاقم ببینم امروز چه کار کردی.»
او وقتی حس کند کنترل موقعیت دستِ توست، احساس امنیت بیشتری دارد.
۲. جدایی را عادی نشان بده.
بگو: «میدانم خداحافظی برایت سخت است. دوست دارم که اینقدر بغلی هستی. تا دیدار بعد!»
(لبخند و در آغوشی کوتاه و مطمئن.)
۳. با اطمینان و سریع خداحافظی کن.
به اشک و التماسها گوش نده، با اطمینان برو. این اعتماد، آرامش میآورد.
۴. هیچگاه یواشکی نرو.
همیشه خداحافظی کن و بگو «زود میبینمت». رفتنِ بیخداحافظی، اضطرابِ بعدی را بیشتر میکند.
چهار مرحلهای که کودک پشت سر میگذارد
۱. اعتراض: گریه و تلاش برای نگهداشتن تو.
۲. یأس: لحظهای که میروی، ممکن است روی زمین بنشیند یا پنهان شود.
۳. سازگاری: کمکم آرام میشود.
۴. جداییِ هیجانی: با بازی، گفتوگو یا اسباببازی درگیر میشود.
وقتی برمیگردی، شاد و پرهیجان است — هیچ آسیبی ندیده، فقط تجربهای تازه از کنار آمدن با احساساتش آموخته.
اعتماد، هدیهای که به فرزندت میدهی
با اعتماد به اینکه کودکِ حساس تو میتواند از این مسیر عبور کند، به او میآموزی چگونه با اضطراب و تغییر کنار بیاید.
همین اعتماد، پایهی شکلگیریِ بزرگسالی مقاوم، مهربان و آگاه خواهد بود.
پس دفعهی بعد که به پاهایت چسبید و گریست، در دل لبخند بزن و به یاد بیاور: این، فرصتی است برای رشدِ درونیِ فرزندت.
احساسش را ببین، خداحافظی کن، و با آرامش و اطمینان بیرون برو.
منبع: Kelly Eden, 4 Steps to Help Your Highly Sensitive Child With Separation Anxiety, 2025
کلی ایدن
مترجم: مینو پرنیانی