معمولاً پردازش حسی از پردازش محرک نشأت میگیرد، نه از خود ارگانهای حسی. شاید فرد نیاز به عینک داشته باشد، ولی در عین حال آدم بسیار مشاهده گر و شاهدی باشد. مسئله این است که این حساسیت به محرکات که غالب مردم تشخیص میدهند، منحصر نمیشود مثلاً در حالت مثبت واکنش به عطر، یا منفی بیزاری از مدفوع.
رفتارها
اولین نشانگان پردازش حسی را در رابطه با بیمارتان زمانی میبینید که بیمار وارد مطبتان شده و آن را وارسی میکند. تقریباً تمامی آدم های بسیار حساس هشیارانه دفتر و یا شما را مورد بررسی قرار میدهند. اگر خوشایندشان باشد، همان بار اول یا دفعات بعدی به نکتهای از آن اشاره میکنند که دیگران ابداً توجهي بدان نداشتهاند. یا اگر مشغول وارسی شما بودهاند، ممکن است احساس کنید که از سرتاپایتان را زیر ذره بین قرار دادهاند، اگر اشکالی در کار باشد، میبینید که متوجه شدهاند، اما بهندرت دربارهاش حرف میزنند.
در چنین مواقعی برای مشخص کردن اینکه فرد بسیار حساس هست یا نه، خیلی مؤدبانه میتوانید بپرسید، “چقدر مشاهده گر دقیقی هستید، درست مثل شرلوک هولمز ، نمیدانم تحت تأثیر چه چیزی قرار گرفتهاید” . از سؤالات خوب دیگری که میتوانید بپرسید، همانهایی ست که در آزمون بسیار حساس آورده شده است.
ظاهر ایشان نیز نشانهای است بر پردازش حسی ایشان. معمولاً لباسهای براق و جیغ نمیپوشند. وقتی هوا سرد است، پالتو یا ژاکت بلند میپوشند. معمولاً ظاهر شلختهای نداشته و شسته رفتهاند. شیوه وارد شدنشان به اتاق نیز مشخص کننده حساس بودن ایشان است.
ممکن است از ایشان بشنوید، “از سرما متنفرم”، یا “باید همه برچسبهایی که به لباسهایم هست را بکنم” یا ” نمیدونم چرا، ولی میدونم که از دستم عصبانیه” (شاید به این دلیل که همیشه برای نظرهایم مدرک و دلیل دارم.) این دسته از بیماران ممکن است نسبت به سرو صدای در محیط کار و یا زندگی ابراز ناراحتی آشکار کنند. ممکن است قصد رفتن به حومه شهر یا ترک کار به دلیل مشکلات محیطی را داشته باشند. نسبت به عوارض جانبی دارو واکنشهای شدیدتری داشته و در بسیاری از مواقع به دارویی با دوز کمتر از حد استاندارد نیاز دارند.
پردازش حسی جنبههای مثبتی نیز دارد. این افراد دنبال علائق خود میروند. مثلاً هنر، موسیقی، حرفههای درمانی، یا ارتباط نزدیک با طبیعت و کار با حیوانات.
ارائه مشکل
تعداد معدودی از بیماران از درمانگر توقع دارند که مشکل ایشان را حل کند. معمولاً بیشتر ایشان به این دلیل مراجعه کردهاند که بدانند آیا بهنجارند یا نه. شاید به دلیل ویژگی که دارند با دیگران دچار مشکل شده باشند. دنبال بیماریهای روان تنی در اینگونه افراد نیز باشید. شاید هم فقط باید این نکته برایشان روشن شود که لازم است با رنج حاصل از سروصدای محیطی به نحوی کنار بیایند.
در پیشینه
بیماران معمولاً یادشان هست که از کودکی پردازش حسی داشتهاند. هم خودشان و هم والدینشان به یاد دارند که نسبت به دیگر کودکان از غذای تازه و ناآشنا خوششان نمیآمده، از شانه کردن موهایشان اذیت میشدند، از لباس پشمی هم همینطور، لباسهای تنگ را دوست نداشتند. کفش تنگ اشکشان را در میآورده. درزهای جوراب، برچسبهای لباس، لباس خیس یا شنی، صدای اجاق گاز و امثالهم، همگی برایشان آزاردهنده بوده است. نه فقط از بابت وضعیت سلامتی ایشان پرس و جو میکنم، بلکه درباره داروهایی که مصرف میکنند، و مصرف مواد و الکل را نیز میپرسم، و البته درباره مصرف قهوه. اکثر آدم های بسیار حساس واکنش شدیدتری بهتمامی این موارد نشان میدهند (استفاده از کافئین میتواند ماشه اضطراب را بکشد). درباره آلرژیهایی هم که دارند سؤال میپرسم. بیشتر ایشان از تحمل اندک در برابر درد( مثلاً درد زایمان یا جراحی) خبر میدهند. ممکن است دردهای جسمانی داشته باشند که به دلیل استرس به وجود آمده، اما میتواند به دلیل تاب تحمل اندک رنج نیز به وجود آمده باشد. دردهای کمر، گردن، میگرن از این جملهاند، همین طور دردهای عضلانی گسترده، آلرژیهای غیرطبیعی، حساسیتهای محیطی و سندرم دردهای پریودی شدید (این مشکلات ممکن است در غیر حساس ها نیز دیده شود، البته بخصوص اگر آسیبهایی دیده باشند). بالاخره اینکه ممکن است هنگام گردآوری اطلاعات متوجه شوید که به مصرف دارویی اعتیاد یافتهاند.
در تعامل با حوادث منفی در دوران کودکی اولیه
به اعتقاد من وقتی استرس نامعمول در گذشته و زندگی فرد وجود داشته باشد، برخی از پردازشهای حسی تشدید میشوند. گویی آدم های بسیار حساس به مشکلات عاطفی خود، جنبه جسمانی میبخشند. با این کار توجهشان از فشار اصلی عاطفی اصلی دور شده و شاید به این ترتیب بهنوعی احساس هویت یا اهمیت پیدا کنند که بیانگر اعتماد به نفس بسیار پایین ایشان است.
مجدداً تأکید میکنم، اگر بیمار از کودکی دشوار خود گفت، به حساسیتهای حسی که ابراز میکند، از جمله زبان بدنی و هر آنچه که واکنش عاطفی شدیدی را دربرداشته باشد، دقت کنید. یکی از مراجعین خسته از سروصدای بچههای مدرسه نزدیک خانه است، دیگری بااینکه یخچال فریزر وی از برندی بیسروصداست، از صدای آن شاکی ست و آن را محصور کرده است. میگوید با این اوصاف بازهم از صدایش اذیت میشود و تصمیم به تغییر خانه میگیرد اما همسرش اخطار داده که در این صورت طلاق میگیرد. سومین مورد از دست یک کمپانی نزدیک محل سکونت خود شاکی است و دادرسی قانونی شکایت وی از کمپانی در جریان است. نمیتوانست بپذیرد که خب میتواند خانهاش را تغییر دهد و متعجب بود که چرا دیگر همسایگان شکایتی ندارند.
گاهی بیماران نسبت به محرکاتی حساس هستند که من شخصاً آن را حس نمیکنم، ولی دلیلی بر نادرست بودن حس ایشان نیست. و بیشتر اوقات این را از کسانی میشنوم که در پیشینه زندگیشان ردپای آسیب و سوءاستفاده وجود داشته است. یکی از مراجعین میگفت که میتواند بفهمد محل گذر آب کجاست، و چون به نظرش یکی از این گذرها از زیر دفتر کار من بود، دیگر به مشاوره با من ادامه نداد.
برخی نسبت به امواج الکترومغناطیسی از خورشید گرفته تا وسایل ارتباطی واکنش دارند. بیشتر از همه امواج رادیویی، گوشی همراه و برجهای مخابراتی آزارشان میدهد. ضمناً بسیاری از آدم های بسیار حساس تجاربی دارند که میتوان آنها را پدیدههای روانی خواند.
نتیجه گیری
حساسیت حسی را میتوان با پرسیدن سؤالاتی و همچنین مشاهده رفتارهای بیمار طی یکی دو جلسه اول ملاقات در اتاق کارتان بهسادگی ارزیابی کرد. این حساسیتها از دوران کودکی همراهشان بوده و ممکن است برای کسانی که گذشته تلخی داشتهاند، آشکارا فعالتر شود.
برگرفته از کتاب روان درمانی و آدم بسیار حساس نوشته الین آرون
ترجمه مینو پرنیانی (در حال انتشار)