علاوه بر DOES که پیش از این به عنوان موارد مشترک در آدمهای بسیار حساس عنوان کردیم، موارد مشترک شایع دیگری نیز وجود دارند که هیچ یک نتیجه مستقیم ویژگی بسیار حساس بودن نیست، بلکه به مسائل فرهنگی یا شرایط محیطی فرد بستگی دارد که از این قرارند:
رشد آهسته
از مهمترین عواملی که باید به آنها توجه شود این است که در فرهنگی که به فردیت بها داده میشود، از دیگر همسالان خود عقب می افتد. دیرتر خانه را ترک کرده و شاید همچنان در خانه پدری زندگی کند. بعد از مدتی وقفه در تحصیل از دبیرستان فارغ التحصیل میشود. تا سی سالگی شاید هم بیشتر سرکار نمیروند. در ازدواج و بچه دار شدن هم تأخیر دارند. به همین دلایل دیرتر بازنشسته میشوند. البته اگر شغلی معنادار بیابند. حتی ممکن است دیرتر بمیرند چون به تغذیه و ورزش و سلامتی توجه بیشتری میکنند. (البته اگر استرسهای محیطی کمتری داشته باشند).
سوابق درمانی پیشین
وقتی درباره سوابق درمانی پیشین از ایشان میپرسم، اگر بیمار به درمانگران متعددی مراجعه کرده باشد و به این اشاره کند که درمان مناسبی دریافت نکرده، فوراً نظر نمیدهم. شاید این بیماران نیز مانند بسیاری بر این باور باشند که اگر درمانگران سر از کار ایشان درآوردهاند، پس چرا راهنمایی درست و مفیدی نکردهاند. شاید میخواهند درمانگری دیگر را بیابند تا به او وابسته شوند. سعی میکنم از این موضوع خوب سر در بیاورم (شاید هم از ایشان اجازه بگیرم تا با درمانگر قبلی ایشان صحبت کنم). میخواهم بفهمم آیا این تغییر درمانگر دادنها به دلیل ناآگاهی درمانگر از ویژگی ایشان بوده یا خیر.
واقعیت این است که اگر درمانگری مهربان بوده و توجه نشان دهد، به سرعت جذب درمان میشوند. وقتی درمانگران از این ویژگی مطلع نباشند، سعی میکنند از تاثیرات درمانی آن بکاهند. وقتی ناکام میشوند، ممکن است یا درمانگر یا بیمار یا هر دو به روند درمانی خاتمه دهند.
سوابق درمانی پیشین
وقتی درباره سوابق درمانی پیشین از ایشان بپرسید، اگر بیمار به درمانگران متعددی رجوع کرده و درمان نامناسبی دریافت کرده باشد، فوراً نطر نمیدهم. شاید این بیمار نیز مانند خیلیهای دیگر بر این باور باشند که اگر واقعاً درمانگر سر از کار ایشان درآورده، پس چرا راهنمایی درست و مفیدی نکرده است. شاید هم میخواهند درمانگر جدیدی بیابند و به وی وابسته شوند. سعی میکنم از این موضوع خوب سر در بیاورم (شاید از ایشان اجازه بگیرم تا با درمانگر قبلی ایشان صحبت کنم.) میخواهم بفهمم که آیا این تغییر دادنها و یا در موازات هم نزد چند نفر رفتن، میتواند به ناآگاهی درمانگر از این ویژگی ایشان مرتبط باشد یا خیر.
واقعیت این است که بیماران بسیار حساس اگر درمانگری مهربان و با توجه داشته باشند، به سرعت جذب درمان میشوند و شاید هم درمانگر از این موضوع خوشش بیاید که به به چه مراجع خوبی _یعنی ” بیمار راحتی”. وقتی درمانگر از این ویژگی مطلع نباشد، سعی میکند از تاثیرات آن بکاهد. وقتی ناکام میشود، ممکن است درمانگر یا بیمار یا هردو به روند درمانی خاتمه دهند.
مشکلات کاری
بسیاری از آدمهای بسیار حساس در رابطه با شغل و حرفه خود مشکلاتی دارند. ممکن است گله مند باشند که کارشان اغنایشان نمیکند، یا کارشان اغنایشان میکند ولی زیاد از ایشان کار میکشند، یا از شغلشان راضی میبودند اگر شرایط محیطی یا تنشهایش کمتر میبود. اکثر اوقات فاقد جرات ورزی هستند و یا دستمزدی اندک داشته و کسی قدردانشان نیست. به نظر حرفهایشان درست میآید. ممکن است مدیری خشن یا منفی یا خودشیفته داشته باشند، که همه این موارد یک آدم بسیار حساس را رنج میدهد. اگر هم مدیر باشند، تحت فشار زیادی قرار دارند و مجبورند به آدمهای غیرحساس تذکراتی دهند که اگر مدیر نبودند، هرگز مجبور نمیشدند و چنین نمیکردند.
به طور خلاصه اگر پیشینه تغییر شغلی زیادی داشتهاند، دلایلی مشروع داشتهاند.
مشکلات ارتباطی
بیمارانی که دلیل آمدنشان برای درمان وجود مشکل در ملاقات با کسانی است که دوستشان دارند، معمولاً بسیار حساس هستند. دلیلش میتواند این باشد که در ارتباط خیلی ساده حوصلهشان سرمیرود. البته، بیشتر اوقات دل نگران این هستند که کسی دوستشان نداشته باشد. چون بیماران حساس در تصمیم گیری تأخیر دارند و تکانشی نیستند. به مددکار مراجعه میکنند تا ببینند آیا به شخصی متعهد بشوند یا نه. شاید هم به این دلیل مراجعه میکنند چون اگر در ارتباطی قرار دارند که چندان اوضاعش خوب پیش نمیرود، به همین دلیل کمک میخواهند (بیماران غیر حساس بعد از اینکه متوجه شدند که مرتکب اشتباه شدهاند، برای درمان مراجعه میکنند).
در ارتباطی که عمری از آن میگذرد، گه گداری احساس میکنند که مورد سواستفاده قرار گرفتهاند. معمولاً ایشان را “بیماران شناخته شده” مینامند، در حالیکه به طور مشخص در رابطه با زوج غیرحساس خود، کمتر بیمارند.
ممکن است بیماران بسیار حساسی باشند که بگویند در ارتباطی بی سرانجام گیرکرده و وابسته شدهاند، حتی ممکن است برای آن فرد دلسوزی کنند.
برخی از ایشان نیز می گویند که خیلی تلاش میکنند که دیگران را از خود راضی نگه دارند، یا کمال طلبند، یا وقتی کسی از ایشان انتقاد میکند، خیلی ناراحت میشوند. ممکن است تمامی این موارد صحت داشته باشد، اما در چنین شرایطی دیگر فقط موضوع بسیار حساس بودن در میان نیست، و دلایل آسیب شناختی دیگری وجود دارد. این احتمال نیز وجود دارد که شخص یا اشخاص دیگری از ایشان چنین خواستهاند.
ضعف در مراقبت از خود
بسیاری از آدمهای بسیار حساس به دلیل تعامل این ویژگی با مراقبتهای ناصحیح در دوران کودکی از وضعیت سلامتی خوبی برخوردار نیستند و اضافه برآن مراقبت از خود ایشان ضعیفتر از دیگران است. این واقعیت با بسیار حساس بودن متناقض به نظر میرسد، چون قاعدتاً میبایست نسبت به سلامتی خود نیز حساس باشند. این گونه از بسیار حساسها زمان استراحت خود را نیز نادیده میگیرند و آنقدر علائم بیماریها را نادیده میگیرند تا زمانی برسد که دیگر نتوانند آنها را نادیده بگیرند
جدایی
به نظرم آدمهای بسیار حساس بیشتر جدا میشوند. شاید به این دلیل که آسیب بیشتری را متحمل شده و با سرعت بیشتری درهم میشکنند. همه چیز را به خاطر میسپارند و به ندرت ممکن است بدرفتاریهایی که با ایشان شده را فراموش کنند.
عزت نفس پایین
تقریباً همه آدمهای بسیار حساس عزت نفس پایینی دارند. این را از همان بدو درمان میتوان دید. موضوعی که مستقیماً به این ویزگی ایشان ارتباط دارد و البته اینکه احساس متفاوت بودن میکنند. ممکن است وقتی بفهمند که بسیار حساس هستند، عزت نفس ایشان بالا برود. حداقل در این مورد تغییر سرعتی بسیار بالا دارد.
نتیجه گیری: از دیگر تاثیرات غیر مستقیم حساسیت این است که از دیگران دیرتر ارتباط و حرفه مناسب خود را مییابند، شاید هم در هر دو حیطه مشکل داشته باشند، چون مورد بدفهمی قرار میگیرند. برخی از بسیارحساس ها قبلاً انواع درمان و درمانگرها را آزمودهاند و دلایل خوبی هم برای این کار دارند. آن دسته از ایشان که آسیب دیدهترند، در مراقبت از خود ضعف دارند و آمار طلاق و جدایی ایشان بیش از بیماران غیرحساس است.
برگرفته از کتاب روان درمانی و آدم بسیار حساس نوشته الین آرون
ترجمه مینو پرنیانی (در حال انتشار)