عجیب است فکر کنید که شاعر ماریا ریلکه خودش میخواسته که به خاطر شرایطی که ما در آن زندگی میکنیم، درهم شکسته باشد. (یهودیان آلمانی به آشویتس فرستاده میشدند تا بمیرند) آیا این گواهی بر این نیست که در ایام صلح و صفا و در شرایط مطلوب، هنرمندان حساس احتمالاً در جستجوی ابراز خالصانهترین افکار خود هستند، طوری که دیگران بتوانند در ایام آشفته و ناتوان ساز به ایشان روی آورده و درباره سردرگمیهایی که دارند، پاسخ سؤالات خود را بگیرند؟ پاسخ این است که نمیتوان فرمولی برای این کار در نظر گرفت. چون هنرمندان حساس ناچارند تمامی انرژی خود را صرف تأمین ضروریات اولیه زندگی خود کنند. و متاسفانه ما آدمها در شرایط دشوار تمایل داریم مقام هنرمندان در رأس هرم معنوی را فراموش کرده و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم.
“هیلمن، یک زندگی به فنارفته، روزانههای آتی هیله سام”
هرچند که نقل قولی که از آتی هیله سام آورده شد درباره حساسیت ریلکه است، ولی خود او نیز فردی شاخص بوده، و مشخص است که خود او نیز آدم بسیار حساسی بوده است.
آتی هیله سام زن جوان کلیمی بود که در سالهای جنگ جهانی دوم در آمستردام میبالید. در خانوادهای خوب که به هم وابستگی داشتند، دوران کودکی خوبی داشت. او داشت به دوران بزرگسالی میرسید که نازیها به قدرت رسیدند و سهم او قربانی شدن در پروژه هولوکاست و مرگ در آشویتس بود. ورای هر چیزی دست نوشتههای او بیانگر این نکته است که چگونه یک آدم بسیار حساس، در هم شکسته شدن زیان بار سطوح بالای محرکات و عواطف خشونت بار درهم شکننده را مدیریت میکند.
در دهم نوامبر ۱۹۴۱، آتی نوشت، ” ترس از مرگ در تمامی سلولها موج میزند. یک فروپاشی کامل. نبود اعتماد به نفس، بیزاری، وحشت.” در سوم جولای ۱۹۴۲ هم نوشت: بسیار خب، مشخص است که آنچه دنبالش هستند، نابودی کامل ماست، میپذیرمش… نباید دیگران را با ترس و هراس خود اذیت کنم… اگر دیگران نمیدانند که قرار است چه بر سر ما بیاید، کامشان را تلخ نمیکنم. تلاش میکنم در چنین شرایط تلخی به زندگی خود ادامه دهم و زندگی را معنادار ببینم، بله، سرشار از معنا ” (ص ۱۶۱) یادداشتهای روزانه او سرشار از دست و پا زدنهایش در برابر بیش برانگیختگی و در برابر شرایطی ست که در آن می زیست.
از تمامی روشهای معمول تنظیم عواطف استفاده کرده بود، از منحرف کردن حواس گرفته تا از دیگران کمک گرفتن، در انزوا رفتن، شکر گذاری بابت برکات، کمک به دیگران، و یافتن معنا در حوادث منفی. اما اینها را به روشی نبوغ آمیز انجام میداد. نمیتوانم او را یک نمونه “شاخص” به شمار آورم اما برای اینکه حواستان به مشکلات و نحوه مدیریت بیش برانگیختگی و تنش عاطفی مراجعینتان باشد، مثال خوبیست.
توضیح ساده حساسیت میتواند منجر به ایجاد و یا کاهش این دو وجه شود
میتوانید از اطلاعات آمده در این فصل به شیوهای مستقیماً و راهبردی، و یا به طور غیر مستقیم بسته به دیدگاهی که برآن اساس روان درمانی میکنید، استفاده کنید. اگر میخواهید برای بیمار پنج مشکلی که در این فصل به آنها اشاره داریم را توضیح دهید، هرکدام را در یک جلسه توضیح دهید تا بیمار دچار سوء هاضمه اطلاعاتی نشود.
اضافه بار عاطفی مشکلی بسیار بارز، به هنگام توضیح این مطلب است. این بیماران ممکن است با کسب اطلاعات و یادگیری، در عواطفی چون پشیمانی، قدردانی، اندوه یا خشم غرق شوند. خوانندگان کتاب آدم بسیار حساس اغلب متذکر شدهاند که هنگام خواندن این کتاب گریه میکردند، و ناچار میشدند کتاب را کنار نهاده و تا مدتها نخوانند. گرچه شما به این واژه و تاثیراتش عادت میکنید، اما بیمارانی که تازه با آن آشنا میشوند، ممکن است احساس کنند در حال به نتیجه رسیدن هستند. حتی بدون آنکه از ماجرا و یا از ارزشمندی آن باخبر باشند سعی در پنهان کردن ویژگی خود داشتهاند، حتی از اینکه میبینند خیلیهای دیگر هم شبیه به ایشان هستند، هیجان زده میشوند. داشتن تصویری کلی از ماجرا میتواند واقعاً کمک کننده باشد.
برای هریک از وجوه این ویژگی که در این فصل و فصل بعدی توضیح داده میشود، با اطلاعاتی که میدهم شروع کنید.
برگرفته از کتاب روان درمانی و آدم بسیار حساس نوشته الین آرون
ترجمه مینو پرنیانی (در حال انتشار)