چرا بسیار حساس‌ها اینقدر رویاهای شفاف می‌بینند؟ و چه کاری از دست ما برمی آید؟

برای ما hsp ها رویاهایمان تفکر برانگیزند، الهام بخش‌اند، هشداردهنده‌اند و/یا روزها گیج و پریشانمان می‌کنند. اما چرا ما اینقدر رویاهای شفاف می‌بینیم؟ پاسخ آن در ویژگی ما نهفته است، ” حساسیت پردازش حسی” اشاره …

hsp dream1

برای ما hsp ها رویاهایمان تفکر برانگیزند، الهام بخش‌اند، هشداردهنده‌اند و/یا روزها گیج و پریشانمان می‌کنند. اما چرا ما اینقدر رویاهای شفاف می‌بینیم؟ پاسخ آن در ویژگی ما نهفته است، ” حساسیت پردازش حسی” اشاره به پاسخدهی ما به محرکات درونی و بیرونی، و همچنین پردازش عمیق و عاطفی دارد (آرون و آرون ۱۹۹۷). در نتیجه رویاهای شفاف ما می‌توانند هم نشان دهنده بیش برانگیختگی ما باشد و هم نشانه الهام بخش بودن رویایمان. رویاهای ما می‌توانند باعث شوند تا با ترس از خواب بیدار شده و احساس اندوه عمیق کنیم یا سرشار از حس شادی و برکت شویم. این احساسات شدید چه مثبت و چه منفی، می‌توانند به شدت وقتی صبح از خواب بیدار می‌شویم رویمان اثر بگذارند. آنوقت ناچار از خود می‌پرسیم چطور با این احساسات کنار بیاییم و هم روزمان را متمرکز بر کارمان یا مراقبت از فرزندانمان آغاز کنیم. یکی از آثار جنبی مهم آشفتگی و عدم تمرکز خواهد بود، چگونه بر این حس فائق بیاییم؟

ابتدا باید چند نکته را مدنظر قرار دهیم، آیا قبل از خواب مراقبه می‌کنیم؟ آیا محیط استراحت ما آرام است؟ یا نه.  آیا هیچ نور آزاردهنده‌ای هست که مخل خوابتان باشد؟ اگر بله، می‌توانید از چشم بند استفاده کنید.

آیا قبل از خواب از وسایل الکترونیکی استفاده می‌کنید، اگر بله، پس قبل از خواب مراقبه کنید.

آیا قبل از خواب احساس مضطرب بودن می‌کنید؟ اگر بله مراقبه کنید.

ولی اگر موقع بیدار شدن از خواب بیش برانگیخته باشیم، چه؟ یکی از راه حل‌ها مراقبه کردن است. لازم است خود را آرام کنید. راه دیگرش این است که هر بار فقط یک تکلیف انجام دهید و فقط روی همان تکلیف متمرکز بمانید. می‌توانیم از خلاقیت و توانایی‌مان در توجه کردن به جزئیات استفاده کرده و متمرکز بمانیم.

یادداشت کنید در طول روز چه کارهایی باید بکنید. با استفاده از مهارت‌های سازماندهی که داریم و توجه به جزئیات، می‌توانیم ذهنمان را فعال نگه داشته و از پیام‌های حل نشده رد و یا دور نگه داریم.  باید به خاطر داشته باشیم که رویاهایمان واقعیت ندارند، خوب یا بد نیستند، اما قطعاً سعی دارند به ما چیزی بگویند. در نتیجه آرام بمانید و یکباره نتیجه گیری نکنید. وقتی را برای یافتن معانی رویاها اختصاص دهید. با اینکار ممکن است اندکی از رویایتان سردربیاورد. هیچ محدودیت زمانی هم برای آن ندارید. من هنوز هم رویاهای حل نشده‌ای از گذشته خود دارم و سالها ممکن است طول بکشد تا متوجه معنایشان شوم. به نظر می‌رسد هروقت که زمان درست باشد، معنایی از رؤیا روشن می‌شود. به هر حال هرچقدر هم که سخت باشد، ولی می‌توان تمرین کرد. به نوعی تمرین صبر و بردباری ست. اگر آدم قابل اعتمادی سراغ دارید، می‌توانید رویایتان را با وی در میان بگذارید. به نظرم چون دید دیگران بدون سوگیری ست، تا اندازه‌ای می‌تواند به تعبیر خوابمان کمک کند. باید به خاطر داشت که رویاهای ما حاوی شهود، آرزوها، توقعات، نیازها و اینکه چگونه می‌توان این نیازها را برآورده کرد، مربوط است. باید به خاطر داشته باشیم که رویای ما هرچه هم که باشد، ما فقط کانالی برای رؤیا هستیم.

نشانگانی بعضاً نامناسب درباره نگرش‌ها و موقعیت‌های “واقعی” هستند  که می‌توانند راه حل‌هایی جدید ارائه کنند. فهم عقده‌های hsp ها از نظر دکتر آرون مهم است…

درباره وضعیت گذر از خواب تا بیداری چطور؟ برخی آدم‌های بسیار حساس تجاربی دارند  که به آن فلج خواب می گویند. نام دیگر آن parasomnia است. نوعی از اختلال خواب. شخصاً دوبار دچار این حالت شده‌ام. اولین بار در نوزده سالگی و بار دوم در دهه چهل سالگی. وقتی این اتفاق می افتد، یکباره وسط نیمه شب بیدار می‌شوید و ذهنتان کاملاً هشیار است، اما جسمتان خشکش زده و قادر به حرکت نیست. در این حالت ذهنتان یکی دو دقیقه زودتر از جسمتان بیدار شده است، ولی انگار ساعت‌ها طول می‌کشد تا جسمتان هم بیدار شود.

دلایل فلج خواب کمبود خواب و استرسی است که نمی‌گذارد ما استراحت کافی داشته باشیم. همان طور که من به طور محدود دچار آن حالت شده و بعد هم خوب شدم. متوجه شده‌ام که بهترین راه دوری از آن، این است که مطمئن شوم به قدر کافی استراحت داشته‌ام و یاد بگیرم استرس خود را کم کنم.

یکی از بهترین راههای منفعت بردن از رویاهایمان این است که انگیزه‌های لازمه را از آن بگیریم. ویژگی‌های حساس بودنمان باعث می‌شود تا تجاربی که در رؤیا داریم آنچنان سطح بالا باشد که انگار ما از دنیایی دیگر هستیم!

آیا خاطرات کهن است که در خواب ما برآمده؟

آیا به زندگی‌های قبلی ما مرتبط است؟

آیا نیم نگاهی به آینده دارد؟

یا هشداری است درباره آینده و سرنوشت انسان؟

 

چطور ممکن است که چنین احتمالاتی به ما انگیزه ندهد؟ آدم‌های بسیار حساس از سطح انرژی عمیق‌تری برخوردارند. اطلاعاتی که ما را در احاطه خود دارد، می‌خواهند مهار و شناسایی شوند. مثلاً آرایی که به صورت تصاویر و شمایل به نیکلا تسلا، اینشتین، سری واسا راموناجا، فیثاغورث، امیلین پانخورست، ادا لاولاس، رزالین فرانکلین و ماری ولستون کرافت نمایان شد. یاد گرفته بودند که نیروی پنهانی هست که از آنان به عنوان کانالی استفاده می‌کند تا بینشی را ارائه دهد، طوری که شرایط انسانی را برای همیشه تغییر دهد.

برای من که این محرک کافیست. در سکوت به تاریکی افکارتان بروید، در این صورت شاید شما هم به چنین سطح بالایی از انرژی دست یازید. مایلم بدانم وقتی رؤیایی می‌بینید چه چالشی دارید و چه چیزی کمکتان می‌کند؟

 

نویسنده: رابرت کریستوفر

مترجم: مینو پرنیانی