زندگی بهعنوان یک فرد بسیار حساس آسان نیست. افراد بسیار حساس (HSPs) دنیا را بهشدت احساس میکنند، اما بهراحتی تحت تأثیر قرار میگیرند و از نظر ذهنی و عاطفی غرق میشوند. تنها ۱۵–۲۰ درصد از جمعیت دارای ژنهایی هستند که آنها را بسیار حساس میکند، بنابراین این ویژگی ما اغلب بهدرستی درک نمیشود. اما با وجود اینکه ممکن است سخت باشد، نمیتوانیم انکار کنیم که حساسیت ما نیز یک هدیهٔ ارزشمند است.
ما، HSPs، چیزهایی را متوجه میشویم که دیگران از دست میدهند، ارتباطاتی برقرار میکنیم که هیچکس دیگری نمیتواند برقرار کند و احساسات دیگران را حس میکنیم حتی زمانی که خودِ آنان در بیان آن مشکل دارند. به نظر میرسد که بسیار حساس بودن پیچیده است؛ واقعاً همینطور است. در اینجا هفت حقیقت دربارهٔ بودن یک فرد بسیار حساس وجود دارد که کمتر کسی درک میکند.
۱. ما همهچیز را بهشدت احساس میکنیم.
همهچیز، از تغییر در حالت کسی تا اینکه قهوهمان چقدر قوی است. شاید کسی چیزی بیادبانه گفت و این مانند یک تیر به قلب لطیفِ ما برخورد کرد. وقتی این تیر پرتاب میشود، هیچ راهی برای متوقف کردن آن وجود ندارد. قلب در زمان مناسب بهبود مییابد، اما ابتدا خونریزی خواهد کرد. بسیاری از مردم درک نمیکنند که HSPs چقدر عمیق احساس میکنند. آنان میگویند نباید اینقدر شخصی بگیریم، اما حقیقت این است که ما این گزینه را نداریم. اینطور نیست که نخواهیم؛ فقط نمیتوانیم.
این مانند پرتاب یک لیوان روی زمین چوبی و انتظار نداشتن برای شکستن آن است. آن لیوان خواهد شکست. اما اگر زمین ایمن باشد، مانند فرش، ممکن است اگر بهآرامی پرتاب شود، نشکند. همین موضوع برای افراد بسیار حساس صدق میکند. اگر نمیخواهید ما بشکنیم، با لطافت و احترام با ما رفتار کنید.
۲. ما قدردانی عمیقی از جزئیات کوچک داریم.
من نمیگویم که افراد بسیار حساس حسهای فوقالعادهای دارند. منظورم این است که ما چیزهایی را متوجه میشویم که بیشتر مردم نادیده میگیرند — چه یک گل وحشی کوچک در یک پیادهروی آخر هفته، چه نحوهٔ تابش خورشید از پنجره در صبح زود، یا نحوهٔ ظریف درخشش چشمان یک عزیز وقتی واقعاً خوشحال است. ما این چیزها را متوجه میشویم و آنها را گرامی میداریم.
۳. ما بهشدت به دنیای خود متصل هستیم.
ما از تغییرات حسی — صداها، نورها، بوها، دماها، بافتها و طعمها — بسیار آگاه هستیم. ما همهٔ اینها را با جزئیات زیاد متوجه میشویم و این تأثیر زیادی بر نحوهٔ تجربهٔ روزمرهٔ ما دارد. در نهایت، این به ما اجازه میدهد تا از محیط اطراف خود آگاهتر باشیم و نحوهٔ تعامل با آنها را درک کنیم. اما وقتی بهشدت به دنیا متصل هستید، مانند HSPs، میتواند منجر به استرس و غرق شدن شود.
۴. بله، ما واقعاً میتوانیم به روحِ شما نگاهی بیندازیم.
بسیاری از HSPs واقعاً به احساسات دیگران اهمیت میدهند. توانایی قویِ ما در همدلی به ما اجازه میدهد تا واقعاً آنها را درک کنیم. و بهعنوان افراد بسیار حساس، ما معمولاً شنوندگان خوبی هستیم. بسیاری از HSPs به همین دلیل در حرفههای مراقبتی، مانند درمانگران، پرستاران یا مددکاران اجتماعی کار میکنند. از آنجا که HSPs دارای نورونهای آینهای بهویژه فعالی هستند، معمولاً میتوانیم بگوییم که آیا شخصی چیزی را پنهان میکند، به کمک ما نیاز دارد یا چیزی در ذهنش آزارش میدهد. فکر نمیکنم اغراق باشد اگر بگوییم که بودن یک HSP مانند دیدنِ روحِ کسی از طریق چشمانش است.
۵. ما بهراحتی غرق میشویم.
از آنجا که ما حتی کوچکترین چیزها را احساس میکنیم، مستعد تحریکپذیری و غرق شدن هستیم. و این تعجبآور نیست، با توجه به همهٔ چیزهایی که قبلاً ذکر کردم. به همین دلیل است که برای ما بسیار مهم است که مرزهای سالمی را تعیین کنیم که تحریکات خارجی بیش از حد، مانند صدا، نورهای قوی یا حتی معاشرت، محدود شوند. و منظور من از مرزهای سالم این است که نیازی نیست در یک کلبهٔ ایزوله در جنگل زندگی کنیم — هرچند باید اعتراف کنم که گاهی بعد از یک روز بهخصوص غرقکننده، این موضوع جذاب به نظر میرسد! داشتن یک اتاق خصوصی که پناهگاهِ ما باشد و حقِ خود را برای گفتن «نه» به دعوتها از زمان به زمان، برای خوشبختیٔ HSPs ضروری است.
مرزها برای محافظت از ما طراحی شدهاند. ما هنوز به روابط خوب و تحریکات خارجی نیاز داریم — فقط در دوزهای کوچک و ملایم. یک گفتگوی معنادار اینجا، یک پیادهروی دلپذیر آنجا؛ کمکم، ما به آن «تحریکات خارجی» نیاز داریم. و البته، چیزهایی وجود دارد که نمیتوانیم از آنها اجتناب کنیم، مانند ترافیک یا افراد بیادب، اما میتوانیم از چیزهایی مانند خشونت در تلویزیون یا قهوهٔ زیاد اجتناب کنیم. اگر از شما بخواهیم تلویزیون را خاموش کنید یا چیزی شادتر تماشا کنید — یا بهطور سرسختانه اصرار کنیم که چای بهجای قهوهٔ قوی داشته باشیم — این به این دلیل است که به ما کمک میکند از غرق شدن جلوگیری کنیم. (و کی وقت مناسبی برای چای نیست؟)
۶. ما زندگی درونی زندهای داریم.
ما، بهعنوان افراد حساس، تمایل داریم بسیار خلاق باشیم. حتی اگر در هنر کار نکنیم، به چیزها عمیق نگاه میکنیم و دربارهٔ آنها فکر میکنیم — ممکن است ساعتها چیزی را در ذهنِ خود بچرخانیم که دیگران در چند دقیقه رد میکنند. به همین دلیل، تعجبی ندارد که ما ارتباطاتی برقرار میکنیم که دیگران از دست میدهند و زندگی درونی زندهای داریم. وقتی یک HSP در حال «پردازش» است، ما امکانات بیپایان را میبینیم، زیاد میاندیشیم و همهٔ چیزهایی را که میخواهیم در دنیای واقعی زندگی کنیم، تصور میکنیم.
و ما گاهی با خودمان صحبتهای انگیزشی میکنیم، زیرا گاهی به آنها نیاز داریم. تخیلِ ما نه تنها به ما اجازه میدهد این دنیاهای درونی شگفتانگیز را خلق کنیم، بلکه به ما اجازه میدهد آنها را به یک اثر هنری مانند یک شعر، یک نقاشی یا یک ملودی منتقل کنیم. شاهکارهای بزرگ مانند «سونات ماه» بتهوون نیاز به حساسیت زیادی برای تولید داشتند و ممکن است از یک قلب و ذهن حساس نشأت گرفته باشند.
۷. ما زندگی را بهطور کامل تجربه میکنیم.
در نهایت، افراد بسیار حساس زندگی را به شیوهای متفاوت تجربه میکنند؛ شیوهای که به ما اجازه میدهد هر جنبهای از آن را بهطور واقعی احساس کنیم — شادی، عشق، از دست دادن، غم، امید و ناامیدی. تمام بالا و پایینها. شاید همهٔ اینها فقط در یک روز. ما زندگی را — هم زندگی درونی و هم زندگی بیرونیمان — بهطور کامل زندگی میکنیم. و این چیزی است که ما را به آنچه هستیم تبدیل میکند.
بسیاری از مردم فقط «وجود» دارند — و تمام چیزهای عالی که زندگی برای ارائه دارد را از دست میدهند. اما HSPs فقط وجود ندارند. ما توانایی لذت بردن از هر لحظه را داریم.
آدمهای بسیار حساس، سعی نکنید آنچه هستید را تغییر دهید. حساسیتِ خود را بپذیرید و به شیوهای زندگی کنید که فقط شما میتوانید.
نویسنده: کامیلا
مترجم: مینو پرنیانی
