چرا زنان روان‌پریش نژادی متفاوت‌اند

بی‌رحم و فرصت‌طلب، زنان روان‌پریش از نادرترین افراد هستند. گرچه شباهت‌های زیادی با همتایان مرد خود دارند، ممکن است حتی توانایی بیشتری در فرار از شناسایی داشته باشند. زنی جوان هویتی جعلی می‌سازد و وارد …

iranian woman manipulation rooftop party notebook

بی‌رحم و فرصت‌طلب، زنان روان‌پریش از نادرترین افراد هستند. گرچه شباهت‌های زیادی با همتایان مرد خود دارند، ممکن است حتی توانایی بیشتری در فرار از شناسایی داشته باشند.

زنی جوان هویتی جعلی می‌سازد و وارد جامعه‌ی مرفه می‌شود و از مردم صدها هزار دلار کلاهبرداری می‌کند. وقتی در حین کار دستگیر و به سال‌ها زندان محکوم می‌شود، اصرار دارد که پشیمان نیست. یک مدیرعامل مشهور، شخصیتی جذاب و داستان‌هایی گیرا دارد و محصولی می‌فروشد که در نهایت مشخص می‌شود معیوب است. او با منتقدان مقابله می‌کند، اما نمای ظاهری فرو می‌ریزد و پرونده‌های حقوقی آغاز می‌شود.

وقتی فردی با چنین سابقه‌ای وارد چشم عموم می‌شود، ممکن است از خود بپرسیم آیا او روان‌پریش است؟

جذابیت، دروغ، دستکاری و فقدان پشیمانی—این‌ها نشانه‌های روان‌پریش‌اند. چنین افرادی قواعد اجتماعی را می‌فهمند اما منافع شخصی خود را در اولویت قرار می‌دهند. اغلب این رفتار را در داستان‌ها می‌بینیم: در سریال محبوب کشتن ایو، قاتل زیبای ویلانل آزادانه از دیگران سوءاستفاده می‌کند تا به اهدافش برسد. مارک فریستون، مدرس ارشد روان‌پزشکی در دانشگاه کوئین مری لندن و مشاور سریال، اشاره می‌کند که او مردم را صرفاً وسیله‌ای برای رسیدن به هدف می‌بیند. او «برای اعمالش پشیمان نمی‌شود، به‌راحتی و بدون تردید دروغ می‌گوید و با دیگران به شکلی بسیار تحریف‌شده ارتباط برقرار می‌کند»، و این را به بی‌بی‌سی آمریکا گفته است.

تا دههٔ ۲۰۰۰، بیشتر تحقیقات دربارهٔ روان‌پریشی از شرکت‌کنندگان مرد استفاده می‌کردند و فرض می‌شد یافته‌ها به زنان نیز تعمیم داده می‌شوند. این فرض تنها تا حدی درست بود. روان‌پریشانِ مرد و زن شباهت‌هایی در ویژگی‌های اصلی مانند فقدان همدلی و پشیمانی دارند. اما روش‌هایی که روان‌پریشان اطلاعات را پردازش، تصمیم‌گیری و رفتار می‌کنند، بین دو جنس متفاوت است. زنان روان‌پریش معمولاً خشونتِ کمتری نسبت به مردان دارند، هرچند می‌توانند به همان اندازه بی‌رحم و دستکاری‌کننده باشند.

معمولاً درمانگران انتظار ندارند زنان روان‌پریش باشند، بنابراین ممکن است نشانه‌های کلیدی را از دست بدهند. شایان ذکر است که اخلاق حرفه‌ای مانع از آن می‌شود که کارشناسان کسی را بدون ارزیابی شخصی تشخیص دهند، اما برخی از طریق اطلاعات بیوگرافیکی معتبر، نظر می‌دهند که رفتار فرد با روان‌پریشی سازگار است. در چنین مواردی، جزئیات زندگی فرد باید برای جمع‌آوری‌کنندگان داده به اندازهٔ کافی قابل مشاهده باشد. از آنجا که داده‌های بیشتری دربارهٔ قاتلان و کلاهبرداران موجود است تا دربارهٔ «دختران بد»ی که صرفاً قواعد اجتماعی را نقض می‌کنند، آن‌ها به‌طور نامتناسب در مطالعات موردی روان‌پریشی زنان نمایان هستند.

با استفاده از رونوشت دادگاه، ویدئوها و کتاب‌ها، کریستین سارتسکی، دانشیار مددکاری اجتماعی و جرم‌شناسی در دانشگاه چاتام پنسیلوانیا، توانست جودی آریاس را از دیدگاه روان‌پریشی ارزیابی کند. در سال ۲۰۱۳، آریاس به قتلِ دوست‌پسر سابقش، تراویس الکساندر، در ۲۰۰۸ در میسا، آریزونا محکوم شد. شلیک کرد، بارها با چاقو زد و گلویش را تقریباً از گردن جدا کرد. زخم‌های او نشان می‌داد که برای جان خود مبارزه کرده است. در زمان دستگیری، آریاس چندین نسخهٔ متوالی از رویداد ارائه داد: او حضور نداشت؛ حضور داشت، اما مهاجمان مسلح تراویس را کشتند؛ او تراویس را کشت، اما در دفاع از خود. او قسم خورد که هر دروغ حقیقت دارد، برای عکس پلیسی‌اش لبخند زد (با پیش‌بینی انتشار اینترنتی آن)، و تلاش کرد بازجویانش را مجذوب کند.

«من معتقدم رفتار او با روان‌پریشان سازگار بود»، سارتسکی می‌گوید. «او دروغ گفت، گرفتار شد، و دوباره دروغ گفت. با داستان و شخصیت‌های همیشه در حال تغییر، رفتار می‌کرد انگار دروغ‌های مکرر او هیچ تردیدی دربارهٔ صحت او ایجاد نخواهد کرد.»

سارتسکی دریافت که آریاس جذابیتِ سطحی، احساسِ ارزش و عظمتِ نفس، تمایل به دستکاری، فقدان همدلی و رفتارهای جنسی بی‌بندوبار داشت. همیشه آمادهٔ تحریفِ واقعیت‌ها برای منافعِ خود، وقتی دروغش فاش می‌شد، به‌راحتی آن را بازنویسی می‌کرد. آریاس با خبرنگاران معاشقه می‌کرد، حسِ حق‌خواهی و آسیب‌ناپذیریِ خودشیفته‌وار نشان می‌داد و تراویس را قربانی می‌کرد تا خود را مظلوم نشان دهد.

چه چیزی یک زن روان‌پریش را متمایز می‌کند؟

برای درک تفاوت زنان روان‌پریش با مردان، مفید است که ابتدا بدانیم روان‌پریشان‌ها به طور کلی چه کسانی هستند.

رشدِ روان‌پریشی تعاملِ پیچیده‌ای از زیست‌شناسی، فرهنگ و محیط است. عوامل ژنتیکی بر تمایلات و خلق‌وخو تأثیر می‌گذارند. پژوهشگران معتقدند که دو زیرگونهٔ روان‌پریش وجود دارد: نوعِ اولیه نشان‌دهندهٔ نقص‌های عصبی مشخص و کاهش احساسات است، در حالی که نوعِ ثانویه اضطراب، سوءمصرفِ مواد و دیگر مشکلاتِ روانی را نشان می‌دهد.

همهٔ روان‌پریشان‌ها خشونت‌آمیز نیستند، اما وقتی خشونت دارند، تمایل به قساوت و تنوعِ جنایی دارند. آن‌ها جرایمِ خود را بیش از مجرمانِ غیرروان‌پریش تکرار می‌کنند، و تخریبِ بیشتری دارند، و جرایمِ آن‌ها عمدتاً برای منافعِ شخصی است، مانند سرقت یا فروش مواد مخدر غیرقانونی. بسیاری از آن‌ها شکارچی هستند و به شدت نسبت به منافع خود حساس‌اند.

روان‌پریشان‌ها در فرهنگ‌ها و گروه‌های قومی مختلف وجود دارند و فراوانیِ تخمینیِ آن‌ها حدود ۱ درصد جمعیتِ مردان و ۰.۳–۰.۷ درصد زنان است. برخی پژوهشگران این اعداد را به چالش می‌کشند و به سوگیریِ موجود در ابزارها و روش‌های تشخیصی نسبت به مردان اشاره می‌کنند. برای مثال، مردانی که از زنان ارتزاق می‌کنند ممکن است نمرهٔ بالایی در ویژگیِ انگلی‌مانند بودن (رفتار روان‌پریشانه) بگیرند، در حالی که هنجارهای فرهنگیِ زنانِ وابسته به مردان را از چنین ارزیابی محافظت می‌کنند.

در سال ۱۹۴۱، روان‌پزشکِ آمریکایی هروی کلکلی کتابِ ماسکِ سلامتِ روان را منتشر کرد که هنوز هم مرجعِ مطالعه‌ای کلاسیک دربارهٔ رفتار روان‌پریشانه است. او در چندین ویرایش ۱۶ ویژگی و رفتار که نشانهٔ روان‌پریشی هستند را استخراج کرد، از جمله بی‌مسئولیتی، خودمحوری، جذابیتِ سطحی و دروغگویی. یکی از مواردِ منتشرشدهٔ او «آنا» بود، زنی برجسته که به نظر تحصیل‌کرده و متمدن می‌رسید، با وجود لهجهٔ بریتانیایی ساختگی. به‌عنوان یک نوجوان، او دستکاری‌کننده، بی‌بندوبار و بی‌رحم بود. در یک حادثه، روی لباسِ شبِ دخترانِ دیگر ادرار کرد. او بارها دروغ گفت و ماشین دزدید. اگرچه در روابطش به‌طور وسواسی خیانت می‌کرد، خود را بسیار قابل‌اعتماد می‌دانست. کلکلی نوشت: «شاید، با وجود ظرفیتِ بالای هوش و جذابیت، چیزی که برای خرد یا احساساتِ انسانیِ واقعی و بزرگ لازم است، در رشد او حذف یا ناقص مانده باشد.»

پژوهشگران نیاز داشتند تا داده‌های تجربی جمع‌آوری کنند تا ساختارِ بالینیِ کلکلی را پشتیبانی کنند. روان‌شناسِ کاناداییِ رابرت هِیر چنین ابزاری ایجاد کرد و گزارش داد که نسخهٔ اولیهٔ چک‌لیست او در سال ۱۹۸۰ توسعه یافته است. نسخهٔ اصلاح‌شدهٔ چک‌لیستِ روان‌پریشیِ هِیر، PCL-R، هم‌اکنون معتبرترین ابزارِ تشخیصیِ روان‌پریشی است. این ابزار وضعیت را به‌عنوان ترکیبی مشخص از نمراتِ بالا در ۲۰ ویژگی و رفتار تعریف می‌کند. این ویژگی‌ها شامل خصوصیات بین‌فردی و مرتبط با احساسات مانند دروغِ پاتولوژیک و فقدانِ پشیمانی، و همچنین جنبه‌های مرتبط با سبکِ زندگی و رفتارِ ضدّ اجتماعی، مانند عدمِ برنامه‌ریزیِ واقع‌بینانه برای آینده و مشکلاتِ رفتاریِ زودهنگام هستند. هر مورد از ۰ (قطعاً وجود ندارد) تا ۲ (قطعاً وجود دارد) نمره‌گذاری می‌شود. بالاترین نمرهٔ ممکن ۴۰ است و نمرهٔ بالای ۳۰ روان‌پریش محسوب می‌شود. (برخی متخصصان از حد ۲۵ استفاده می‌کنند.)

قاتلِ زنجیره‌ایِ ایلین وورونوس نمرهٔ ۳۲ گرفت. او بین سال‌های ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰ هفت مرد را در فلوریدا کشت و به مقامات گفت که دوباره خواهد کشت. روان‌پزشکِ قانونی وید سی. مایرز و دو همکارش که او را ارزیابی کردند، نتیجه گرفتند که احتمالاً پیش‌زمینهٔ بیولوژیکی داشته که او را مستعد ابتلا به این اختلال می‌کرد، اما معتقد بودند که فشار و تروما در زندگیِ او باعث پرخاشگری و ناپایداریِ عاطفی‌اش شده است.

وقتی چک‌لیست برای ارزیابیِ مجرمانِ زن استفاده می‌شود، «نمرات معمولاً چند امتیاز کمتر از مجرمانِ مرد است»، هِیر می‌گوید و اضافه می‌کند که «قدرتِ پیش‌بینیِ PCL-R تقریباً برای مجرمانِ زن و مرد یکسان است.» زنانی با نمراتِ بالاتر روان‌پریشی، نرخِ جرمِ بالاتری دارند و کمبودهایی در استدلالِ مفهومی، انعطاف‌پذیریِ ذهنی و حلِ مسئله نشان می‌دهند. آن‌ها در فریب و دستکاری تبحر دارند. مطالعه‌ای در ۲۰۱۵ با استفاده از نسخهٔ کوتاه‌شدهٔ خودگزارشِ ۳۴۳ زن نشان داد که آن‌ها در جنبه‌های بین‌فردی و سبکِ زندگیِ روان‌پریشی (دستکاری، خودبزرگ‌بینی، تکانشگری) نمرهٔ بالاتری نسبت به جنبه‌های احساسی و ضدّ اجتماعی (فقدانِ پشیمانی و بزهکاری) دارند.

به طور کلی، به گفتهٔ پژوهشگران، زنان روان‌پریش به نظر می‌رسد خشونتِ فیزیکیِ کمتری نسبت به مردان داشته باشند. در حالی که شواهد دربارهٔ تفاوت‌های جنسیتی متناقض است، زنانی که این اختلال را بروز می‌دهند، ممکن است آن را از طریق پرخاشگریِ کلامی و روابطی نشان دهند—شاید آسیب رساندن به کسی به صورت اجتماعی از طریق شایعه یا طرد شدن. زنان روان‌پریش به نظر می‌رسد نیازِ قوی‌تری به تأییدِ دیگران، تصویرِ بدتر از خود و اضطرابِ بیشتر نسبت به مردان دارند. آن‌ها ممکن است از معاشقه و رفتارِ جنسی، وانمود کردن به تلاش برای خودکشی، یا تظاهر به قربانی شدن برای رسیدن به خواسته‌هایشان استفاده کنند.

اختلالِ شخصیتِ ضدّ اجتماعی (ASPD) با روان‌پریشی همپوشانی دارد، اما دو شرایط یکسان نیستند. ASPD عمدتاً به جنبه‌های رفتاریِ روان‌پریشی مربوط است، بنابراین بسیاری از افرادی که معیارهای ASPD را دارند، ویژگی‌های اصلیِ شخصیت را ندارند. با این حال، پژوهش نشان می‌دهد که ASPD نیز در زنان کمتر شایع است—حدود یک‌سوم نرخِ مردان برآورد شده است—و زنانی که این اختلال را دارند، خشونتِ آشکارِ کمتری نشان می‌دهند.

حتی زمانی که زنانی با گرایش‌های ضدّ اجتماعی خشونت‌آمیز می‌شوند، ماهیتِ خشونتِ زنان اغلب با مردان متفاوت است. روان‌پزشکِ مایکل استون و روان‌شناسِ بالینی گری بروکاتو، نویسندگانِ کتابِ شیطان نوین، افرادی را ارزیابی کرده‌اند که مرتکبِ جرایمِ جدّی شده‌اند. استون و بروکاتو دریافتند که مجرمانِ زن ویژگی‌های پراکنده‌ای دارند و به نادرّی به نمرهٔ ۳۰ در PCL-R می‌رسند. «اکثریتِ قریب به اتفاق»، می‌گویند، «این ویژگی‌ها را در زمینهٔ تاریخچهٔ سوءاستفاده و غفلت نشان می‌دهند.»

انگیزه‌ها برای زنان اغلب متفاوت است: «مردان معمولاً توسط انگیزهٔ جنسی یا تلاش برای تسلط و قدرت بر قربانیان هدایت می‌شوند؛ زنان بیشتر با هدفِ سود، شهرت، یا هدفِ عملیِ دیگر انگیزه می‌گیرند.» مردان روان‌پریش خشونت‌آمیز اغلب به غریبه‌ها آسیب می‌رسانند. اما نویسندگان اشاره می‌کنند که وقتی زنان روان‌پریش قاتلِ زنجیره‌ای هستند، معمولاً اعضای خانواده را هدف قرار می‌دهند. «آن‌ها تمایل ندارند قربانیانِ خود را به‌طور سادیستیک شکنجه کنند، بلکه به جای آن آن‌ها را سریعاً می‌کشند. ما انگیزهٔ ‘خشونتِ شدید صرفاً برای خشونتِ شدید’ را نمی‌بینیم.»

استون و بروکاتو به دوروتیا پوانته به‌عنوان زنی اشاره می‌کنند که طیف وسیعی از ویژگی‌ها و رفتارهای روان‌پریشانه را نشان داد. او در دههٔ ۱۹۸۰ در ساکرامنتو، کالیفرنیا یک خانهٔ اجاره‌ای اداره می‌کرد و اتاق‌های ارزان و غذای گرم به سالمندان و معلولان ارائه می‌داد. با این حال، گردشِ ساکنان بالا بود. وقتی مردی ناپدید شد، یک مددکارِ اجتماعی پلیس را مطلع کرد. پس از تحقیق، آن‌ها حیاط و باغ را کندند و هفت جسد پیدا کردند. پوانته چندین امضای چک‌های تأمینِ اجتماعیِ قربانیانش را جعل کرده بود.

احتمال موفقیت کم

چه مرد باشد و چه زن، مغزِ روان‌پریش از نظر آناتومیکی با مغزِ غیرروان‌پریش تفاوت دارد. همراه با دیگر دانشمندان، کنت کیهل، عصب‌شناسِ دانشگاهِ نیومکزیکو و نویسندهٔ کتابِ نجواگرِ روان‌پریش، شواهدی جمع‌آوری کرده که نشان می‌دهد اختلالاتِ عاطفی و شناختی در روان‌پریشان‌ها—به‌ویژه در فرآیندهای اجتماعی و قضاوتِ اخلاقی—با ناهنجاری‌هایی در بخش‌هایی از مغز، از جمله قشرِ پیش‌پیشانی و آمیگدالا مرتبط است. روان‌پریشان‌ها در درکِ مفاهیمِ اخلاقی و شناساییِ حالت‌های عاطفیِ دیگران مشکل دارند. آن‌ها بیش از حد بر پاداش تمرکز می‌کنند و نسبت به تهدیدِ تنبیه کم‌واکنش‌اند.

«من آن را به اختلالِ عاطفی با مشکلِ تکانشگریِ اضافه‌شده تشبیه می‌کنم»، کیهل می‌گوید.

یک مطالعهٔ اخیر که کیهل روی آن کار کرده شامل ۸۳ دانشجوی زن بود. با استفاده از نشانگری برای عملکردِ قشرِ پیش‌پیشانی، ناحیه‌ای از مغز که در مهارِ رفتاری نقش دارد، شواهدی یافتند که عملکردِ نابهنجار در این ناحیه ممکن است تعیین کند که آیا ویژگی‌های سبکِ زندگیِ روان‌پریشانه مانند تکانشگری و ویژگی‌های عاطفی مانند احساساتِ سطحی با واکنش‌های خشونت‌آمیز به تحریک یا ناامیدی مرتبط هستند یا خیر. علاوه بر این، نویسندگان مطالعه نتیجه می‌گیرند: «زنانی که فاقدِ پشیمانی و همدلی بوده و نسبت به دیگران بی‌تفاوت و قساوت‌آمیز رفتار می‌کنند، سطوحِ بالاتری از پرخاشگریِ هدفمند نشان می‌دهند.»

«داده‌های منتشرشدهٔ ما نشان می‌دهد که، حداقل در زنانِ پرخطر، ویژگی‌های بی‌رحم و ضدّ اجتماعی شباهتِ زیادی به آنچه در مردان می‌بینیم دارند»، کیهل می‌گوید.

با این حال، برخلاف همتایانِ مرد خود، زنان با ویژگی‌های روان‌پریشانه به کلماتِ عاطفی واکنشِ طبیعی نشان می‌دهند. با وجود اختلالات، آن‌ها در هوشِ هیجانی نسبت به مردان نمرهٔ بهتری می‌گیرند. با داشتنِ این توانایی، همراه با جسارتِ بیشتر و پوستِ ضخیم‌تر نسبت به زنانِ معمولی، ممکن است به نظر برسد که در شرایطِ خاص بتوانند به سرعت به نقش‌های رهبری صعود کنند.

متأسفانه، پژوهش‌ها نشان می‌دهد افرادی که تصمیماتِ مدیریتی می‌گیرند، تمایلِ کمی به حمایت از نمایشِ بی‌رحمی یا تسلط در زنانِ رهبر دارند. پژوهشگران اخیراً یک فراتحلیل از مطالعاتِ قبلی انجام دادند و شواهدی ارائه کردند که ویژگی‌های روان‌پریشانه در مردان تحمل یا تأیید می‌شوند، اما در زنان نه. حتی اگر زنان دارای چنین ویژگی‌هایی به‌عنوان شایسته در نظر گرفته شوند، ارزیابی‌های منفی می‌تواند جلوی ارتقاءِ آن‌ها را بگیرد. برخی ممکن است اگر بتوانند با جذابیت مسیرِ خود را بالا بروند، به قدرت برسند، اما وقتی رنگِ واقعیِ خود را نشان دهند، لزوماً در آن موقعیت باقی نمی‌مانند.

به این تصویر، پاسخ‌دهیِ بسیار توسعه‌یافته به پاداشِ کوتاه‌مدت و دشواری در برنامه‌ریزی برای آینده را اضافه کنید، و به راحتی می‌توان فهمید چرا روان‌پریشان‌ها کلاهبرداری را به اهدافِ بلندمدت و پاداشِ دور ترجیح می‌دهند.

آیا دیدِ روشن‌تری از روان‌پریشی در دو جنس می‌تواند به ما کمک کند تا افرادِ جسوری را درک کنیم که به موقعیت‌های ثروت یا نفوذ صعود می‌کنند، تنها برای آنکه در نهایت سقوطی چشمگیر داشته باشند؟ ممکن است ما اطلاعاتِ کافی نداشته باشیم تا تصمیم بگیریم یک کلاهبردارِ مشهور واقعاً روان‌پریش است یا نه. اما می‌توانیم ببینیم چگونه زنی با تواناییِ دستکاری و نادیده گرفتنِ پیامدها می‌تواند به سرعت صعود کند و چگونه بارِ دروغ‌های چنین فردی می‌تواند او را به همان سرعت پایین بیاورد.

کاترین رمسلند، دکترای روان‌شناسیِ حقوقی، استاد دانشگاه DeSales و نویسندهٔ ۶۵ کتاب، از جمله ذهنِ یک قاتل و اعترافاتِ یک قاتل است.

نوشتهٔ کاترین رمسلند، منتشرشده در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۹ – آخرین بازبینی در ۲۷ مارس ۲۰۲۰

مترجم: مینو پرنیانی