راهنمای شغل معنادار برای درونگرایان شهودی

اگر تا به حال رؤیای پیدا کردن «رسالت زندگی» را در سر داشته‌ای – چیزی فراتر از صرفاً حقوق گرفتن – باید بدانی که تنها نیستی. اگر درونگرا باشی، به‌ویژه اگر شخصیت شهودی داشته باشی، …

WhatsApp Image 2025 09 24 at 00.43.35 bb976912

اگر تا به حال رؤیای پیدا کردن «رسالت زندگی» را در سر داشته‌ای – چیزی فراتر از صرفاً حقوق گرفتن – باید بدانی که تنها نیستی. اگر درونگرا باشی، به‌ویژه اگر شخصیت شهودی داشته باشی، احتمالاً نیاز قوی‌ای به کاری معنادار و درونی‌ـ‌پاداش‌دهنده در خود حس می‌کنی.

اما بسیاری از تیپ‌های درونگرا در دنیایی که اغلب آنها را بد می‌فهمد، احساس تنهایی و انزوا می‌کنند.

درونگراها برای یافتن مسیر، رو به درون می‌آورند

هر درونگرای شهودی می‌داند که پیدا کردن شغل درست می‌تواند فرایندی دشوار و طولانی باشد. هیچ شغلی کامل نیست و حتی چیزی که در یک دوره از زندگی‌مان ایده‌آل به نظر می‌رسد، ممکن است در دوره‌ای دیگر تغییر کند. بنابراین عجیب نیست اگر یک درونگرای شهودی مسیری شغلی انتخاب کند، مدتی در آن بماند و بعد تصمیم بگیرد که این مسیر برایش مناسب نبوده است. این چرخه ممکن است بارها و بارها تکرار شود تا سرانجام چیزی پیدا شود که با او «جفت‌وجور» شود.

«درونگرایان شهودی» چه کسانی هستند؟

در نظام مایرز-بریگز، اینها تیپ‌های شخصیتی چهارحرفی‌ای هستند که با «IN» شروع می‌شوند، یعنی INFJ، INTJ، INFP و INTP. (اگر از تیپ شخصیتی‌ات مطمئن نیستی، می‌توانی یک ارزیابی رایگان بگیری.)

این همان دلیلی است که این چهار تیپ درونگرا بیشتر از بقیه تشنه‌ی کار معنادار هستند — و این همان کاری است که اگر هنوز شغل معنادارشان را پیدا نکرده‌اند، می‌توانند انجام دهند.

به‌خصوص در سنین جوانی، درونگرایان شهودی احساس می‌کنند باید دقیقاً کشف کنند که چه چیزی برای ارائه به دنیا دارند تا بتوانند مسیر شغلی معناداری انتخاب کنند — که متأسفانه با سیستم آموزشی غربی که بیشتر بیرونی و نتیجه‌محور است، سازگار نیست. به عنوان درونگرا، آنها به طور طبیعی رو به درون می‌آورند و بیشتر از دنیای بیرون، به خود و باورهایشان اعتماد می‌کنند.

دکتر درِنت در کتاب الکترونیکی‌اش My True Type این پدیده را توضیح می‌دهد: «آنها خودشناسی را پیش‌شرط اقدام اصیل می‌دانند. بدون نقشه‌ی کافی از خودشان، احساس گم‌گشتگی و بی‌هدفی می‌کنند. برای آنها، شرایط بیرونی بسیار کم‌اهمیت‌تر از خودشناسی و خودهدایتی است.»

خبر خوب این است که وقتی درونگرایان شهودی حس روشنی از «که هستند» پیدا می‌کنند، بسیاری از آنها احساس می‌کنند تقریباً در هر جایی می‌توانند خوشحال باشند.

برعکس، برونگراها تمایل دارند برای الهام گرفتن و یافتن مسیر، به دنیای بیرون نگاه کنند. بسیاری از آنها به طور طبیعی بیشتر به همرنگ شدن با جمع، هماهنگ بودن با کاری که دیگران می‌کنند یا دنبال کردن روندها اهمیت می‌دهند. گرچه این برای درونگرای شهودی ممکن است سطحی به نظر برسد، اما به آنها کمک می‌کند زودتر مسیر شغلی انتخاب کنند و به نقاط عطف مالی برسند.

خودشناسی زمان می‌برد

اگر درونگرای شهودی هستی، نیازی نیست کسی به تو بگوید که جنبه‌ی سخت پیدا کردن خودت چیست: این کار می‌تواند مدت زیادی طول بکشد و حتی هدفی متحرک باشد. گاهی شبیه راه رفتن در اتاق تاریکی است که دیوارهایش مدام جابه‌جا می‌شوند. متأسفانه بسیاری از درونگراها در نهایت احساس می‌کنند مجبورند انتخاب‌هایی بکنند یا شغلی را بپذیرند که فاصله‌ی زیادی با ایده‌آل‌شان دارد — چون بالاخره همه‌ی ما قبض‌هایمان را باید پرداخت کنیم.

در این حالت ممکن است نوعی «زندگی دوپاره» شکل بگیرد: شغل روزانه از یک سو، و علاقه‌های واقعی از سوی دیگر. تصور کن معلم زبان انگلیسی‌ای که روزها تدریس می‌کند و شب‌ها نویسنده‌ی مشتاقی است.

این وضعیت شایع است و اغلب اجتناب‌ناپذیر، اما برای درونگرایان شهودی که می‌خواهند خودِ درونی‌شان بیرونی شود و توسط دیگران دیده و تأیید شود، بسیار آزاردهنده است. هرچقدر هم که شخصیت‌های «درونی» باشند، بدون این تأیید بیرونی ممکن است احساس ناقص بودن کنند، انگار نمی‌توانند میان خود درونی و چهره‌ای که به دنیا نشان می‌دهند، آشتی برقرار کنند.

ایده‌هایی برای شغل‌های معنادار برای درونگراها

پس درونگرای شهودی چه باید بکند؟

متأسفانه پاسخ سریع یا مسیر قطعی واحدی وجود ندارد. اما اگر به دنبال کار معنادار هستی و هنوز آن را پیدا نکرده‌ای، یکی از راه‌ها این است که شغلی خلاقانه یا کارآفرینانه در نظر بگیری که استقلال زیادی به تو بدهد. بسیاری از درونگراها در موقعیت‌های خودساخته شکوفا می‌شوند — شغل‌هایی مثل نویسندگی، موسیقی، طراحی، فناوری، مربی‌گری یا مشاوره — هر چیزی که به آنها اجازه بدهد دنیای درونی‌شان را با دیگران به اشتراک بگذارند و ارتباطی اصیل برقرار کنند.

کار خلاقانه به افراد اجازه می‌دهد «احساسات‌شان را مهار کنند بدون اینکه در آنها گم شوند؛ نه تنها چیزی زیبا خلق می‌کنند بلکه خودِ واقعی‌شان را کشف می‌کنند.» این پیشنهاد دون ریچارد ریسو و راس هادسون، از صاحب‌نظران اِنیاگرام و نویسندگان کتاب Personality Types: Using the Enneagram for Self-Discovery است. آنها می‌گویند: «در لحظه‌ی الهام، فرد به طرز متناقضی هم بیشترین شباهت را به خود واقعی‌اش دارد و هم بیشترین رهایی را از خود تجربه می‌کند.»

مترجم: مینو پرنیانی