تعجب میکنید اگر بگویم که من از HSP بودن احساس غرور نمیکنم؟
در این مقاله توضیح میدهم که چرا من از hsp بودن احساس غرور نمیکنم. این موضوع فقط بخشی از وجود من است که آن را پذیرفتهام. اما از اینکه انتخاب کردهام که از hsp بودنم استفاده کنم تا تاثیری بر دنیا بگذارم، احساس غرور میکنم.
امیدوارم که شما هم تأثیر مهم و مثبتی بر دنیا بگذارید. این همان نکتهای است که باید از بابتش احساس غرور کنیم.
دنیا به مشارکت بیشتر hsp ها نیاز دارد.
از HSP بودنم احساس غرور نمیکنم
شاید شنیدن این جمله از کسی که به طور تخصصی در حیطه hsp ها کار میکند، مایه تعجبتان باشد، اما صبر کنید، اصلاً ببینیم hsp بودن چه معنایی دارد.
یادتان باشد که بسیار حساس بودن یک خلق و خو است. امری که مادرزادی است و در تمامی عمرمان همراه ما خواهد بود. پژوهش انجام شده توسط دکتر الین آرون و همکاران بر hsp ها، نشان دهنده مادرزادی و مادام العمر بودن این خلق و خوست که قانع کننده به نظر میرسد. از نظر من که این معنا را دارد که تقدیر من در بدو تولد مشخص شده است، درست مثل چشمهای آبی و موهای فرفریام.
من درباره هیچ یک از موارد فوق احساس غرور نمیکنم. ولی در عین حال احساس شرمساری هم نمیکنم، اینها صرفاً واقعیاتی درباره من هستند و همه تلاشم را میکنم تا با این واقعیات تغییرناپذیر زندگی کلنجار نروم .
از طرفی از بابت کارهایی که به واسطه hsp بودن میتوانم انجام دهم احساس غرور میکنم. درست مثل این که به واسطه چشمهای آبی خود رنگها را خاصتر میبینم یا به خاطر موهای فر نیازی به استفاده از مواد شیمیایی برای حالت دادن به موهایم را ندارم. استفاده از مجموعهای از مهارتها، و تمرینات مداوم باعث رو آمدن جنبههای مثبت حساسیت من میشود و کمکم میکند تا جنبه منفی بسیار حساس بودنم را مدیریت کنم.
حدس میزنم که شما هم چنین میکنید. این هم از مواردی که به عنوان hsp از انجامشان احساس غرور میکنم. توصیه میکنم شما هم با خواندن این مطلب، ببینید که چطور hsp بودنتان کمکتان میکند تا چنین کنید.
به وقتش بایستید و نه بگویید
من میایستم، حتی اگر دشوار باشد. نه، احتمالاً دلم نمیخواهد که در گردهماییهای شلوغ خانوادگی شرکت کنم، آن هم بعد از یک روز سنگین کار با مراجعینم، ولی خودم را وامی دارم تا شرکت کنم، مخصوصاً اگر برای عزیزانم این موضوع مهم باشد.
وقتی حدوحدودی در نظر میگیرم و درباره یک میهمانی تأمل میکنم، به تاثیری که این کارم روی دیگران میگذارد، توجه میکنم. اما با این کار، مشغول توجه به احترام گذاشتن به خود و خود مراقبتی هستم که به عنوان hsp به آن نیاز دارم، و به این ترتیب انرژی خود را حفظ میکنم.
وصل عاطفی
من عمیق دوست میدارم، نه سریع، و نه هر کسی را. اما اگر در دایره آدمها و حیواناتی باشید که دوست دارم، با تمام وجود دوستتان دارم. HSP ها از نظر عاطفی دوستدارند. اغلب می گویم که «مامان خرس» وجودم از همه کسانی که دوستشان میدارم، حمایت میکند. بی قید و شرط دوستتان دارم و از شما در برابر دنیا حمایت میکنم، و امیدوارم که شما هم همین قدر دوستم داشته باشید.
با رنج خود سر کردن
با رنج خود کنار میآیم، حتی وقتی که ترجیح بدهم که پا به فرار بگذارم. چه در زندگی حرفهایام و چه در زندگی شخصیام، دیگران مرا به عنوان کسی میشناسند که ظرفیت پذیرش رنج ایشان بدون تعجیل در کوچک شمردن و قضاوت ایشان را دارم.
گاهی این رنج از آن کسی است که در حال سوگواری است، یا با احساس گناه سر میکند یا از آینده نومید است. گاهی این رنج به واسطه مشکلات اجتماعی مانند جنگ، پیشداوری و یا تغییرات اقلیمی است.
همزمان مهم است که برای رنجهای خودم نیز جایی باز کنم. هیچ hsp «زیاده از حد حساس» نیست، وقتی که رنج خود را بشناسد و آن را محترم دارد .
متعهد به تغییر
به دستاوردهای خود بسنده نکرده و به تغییر و رشد متعهد هستم. سالیان متمادی بخشی از وجودم در مقابل تغییر مقاومت میکرد. میانسالی برایم برکت به همراه داشت، چون باعث شد به تجربه بفهمم که همه چیز تغییر میکند (شک دارید؟)
به محض اینکه فکر کنیم که همه چیز سرجایش خودش هست، اوضاع تغییر میکند و ناچاریم همه چیز را از نو شروع کنیم.
یاد گرفتهام به روند تغییر بیاویزم و به دنبال فرصتهای مغتنم پنهان در آن باشم. HSP ها به گونهای ساخته شدهاند که با تغییر کنار بیایند. این اجازه را به خود دادهام تا حتی وقتی از تغییر خوشم نمیآید، شجاعت و حضور ذهن لازم برای تغییر را جمع کنم.
بخشی از تعهد به تغییر نگاهی صادقانه داشتن به دستاوردهای اندکم است. بسیار حساس بودنم، انگیزه لازم برای تهیه نقشه مواجهه با دستاوردهای اندکم را فراهم میکند. از مشاوره استفاده میکنم تا در زندگی شخصی و حرفهای خود تغییراتی مؤثر ایجاد کنم .
تکیه بر دیگر HSP ها و ارائهای خوب در دنیا
اینکه دنیا متوجه شود که hsp بودن چه هست و چه نیست، امری حیاتی است. آثار و کار بالینی که به عنوان یک روانشناس برای HSP ها انجام میدهم مبتنی بر پژوهشهایی است که در زمینه پردازش حسی حساسیت انجام میشود. چون علم زبان است و سیستمی قدرتمند در جامعه ماست. صحبتها و عباراتی که دیگران به کار میبرند و مبنای علمی ندارد را به چالش میکشم و این را هم می دانم که برای برخی از این سؤالات هنوز پاسخی دریافت نشده است. با دفاع از HSP ها و اطلاع رسانی دربارهٔ خلق و خو آگاهی رسانی میکنم. از کودکان بسیار حساس (HSC) ها نیز به همین شکل حمایت میکنم. از والدین ایشان میخواهم تا به فرزندان خود یاد دهند که Hsp بودن یعنی چه. از رشد مردان بسیار حساس نیز حمایت کرده و از این بابت به خودم میبالم. در درمان، مدام بر نقش بسیار حساس بودن بر زندگی مراجعم تاکید میکنم. با هم بر پیامهای درونی شده او کار میکنیم. پیامی که میگوید بسیار حساس بودن ضعف است. با چالشهای مشترک hsp ها گلاویز میشویم. چالشهایی مانند کمال طلبی، سندرم احساس نابسندگی و اضطراب در رفتن روی صحنه و اجرا. از خلاقیت ذاتی Hsp ها استفاده میکنیم تا از سبک زندگی حساس و یگانه خود حمایت کنند.
خلاصه چه؟ از تاثیری که به عنوان hsp میتوانید بگذارید احساس غرور کنید نه از اینکه hsp هستید.
در نوشتن این مقاله تردید داشتم، چون دلم نمیخواست جنبه خودستایانه فروتنانهای داشته باشد. به هر حال این مطلب را نوشتم چون میخواهم شمای hsp تشویق شوید و ببینید چه روشهایی هست که از انجام آنها به شیوه بسیار حساس خود احساس غرور خواهید کرد و ببینید چه تاثیری میتوانید بر hsp های دور و بر خود بگذارید.
بالاخره اینکه بر این باورم که hsp ها مدتهای مدیدی است که از بسیار حساس بودن خود عذرخواهی کردهاند. وقتش رسیده که بایستیم و با استفاده از حساسیت خود تاثیری مثبت بر دنیا بگذاریم. من از بابت روشهای مفیدی که به واسطه بسیار حساس بودنم به کار میگیرم تا تاثیری مثبت بگذارم احساس غرور میکنم، و از اینکه میبینم آدمهای بسیار حساسی که میشناسم نیز چنین هستند، احساس غرور میکنم.
دنیا به تأثیر مثبت به روش بسیار حساس ما نیاز دارد. کاری که فقط hsp ها از پس آن بر میآیند .
نویسنده: لوری کانگیلا
مترجم: مینو پرنیانی